زندگی نامه سید مجتبی نواب صفوی
زندگی نامه سید مجتبی نواب صفوی
سید مجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی (1303ش ـ 1334ش)، از روحانیون مبارز و رهبر جمعیت «فدائیان اسلام» در خیابان خانی آباد تهران در خانوادهای روحانی متولد شد. نسب وی از جانب مادر به دودمان صفویه، و از طرف پدر به سادات معروف میرلوحی اصفهان میرسید. پس از اتمام دوره ابتدایی، وارد مدرسه صنعتی آلمان شد و همزمان با آن به آموختن دروس حوزوی پرداخت. پس از خروج رضا خان از کشور در 1320 به فعالیتهای سیاسی روی آورد. در 1322 به استخدام شرکت نفت درآمد و پس از مدتی کوتاه به آبادان منتقل شد. در آنجا به خاطر تبعیض بین کارگران و کارمندان خارجی و ایرانی مبارزه میکرد. سرانجام به علت درگیری با مسئولان مافوق و عدم علاقه به محیط کار، آنجا را به قصد حوزه علمیه نجف ترک کرد. و دوستی و رابطه نزدیکی با علامه امینی برقرار کرد.
نواب صفوی در نجف، یکی از آثار احمد کسروی را که در آن به یکی از امامان معصوم (ع) توهین شده بود، مطالعه کرد و چون برخی از مراجع نجف کسروی را مرتد دانستند، از این رو به ایران بازگشت تا آشکارا او را از آن کار باز دارد. وی پس از چند جلسه بحث و گفت و گوی بی ثمر با احمد کسروی، تصمیم به قتل او گرفت. در 1324 با انتشار اعلامیهای تأسیس «جمعیت فداییان اسلام» را اعلام کرد. و در 20 اسفند 1324 چند تن از اعضای فداییان کسروی را در دادگستری تهران به قتل رساندند. متعاقب آن، نواب مخفیانه تهران را به قصد نجف ترک کرد.
نواب در اوایل تشکیل فداییان اسلام به آیت الله کاشانی خیلی نزدیک و بلکه وابسته بود. آیت الله کاشانی هم خیلی به او علاقه داشت و تقریباً تا مقطع ملی شدن صنعت نفت – که انصافاً در آن نقش اساسی داشتند – از تمامی اقدامات آنان به جد حمایت میکرد. پس از ملی شدن نفت، نواب از آیت الله کاشانی که در آن مقطع در اوج قدرت بود بارها خواست که رسماً وارد عمل شده دست به یک سلسله اصلاحات دینی بزند. و دکتر مصدق را وادارد تا به این اقدامات دست بزند. آیت الله کاشانی علی الاصول با اجرای این خواستهها مخالفتی نداشت اما در آن مقطع تندروی را صلاح نمیدانست. نواب روی شور و شهامت و شجاعتی که داشت رفته رفته از آیت الله کاشانی فاصله گرفت، اما در سالهای آخر که آیت الله کاشانی را هم از صحنه سیاست کنار زده بودند، در ارزیابی خود نسبت به ایشان تجدید نظر کرد.
در 1326 و 1327 جمعیت فداییان اسلام تلاش زیادی برای جلب افکار عمومی نسبت به موضوع فلسطین کردند. در 1328 در جریان برگزاری انتخابات مجلس شانزدهم سید حسین امامی، قاتل کسروی و عبدالحسین هژیر، وزیر دربار را نیز ترور کرد.
همزمان با نهضت ملی شدن صنعت نفت، در اسفند 1329 خلیل طهماسبی یکی از یاران نزدیک نواب، سپهبد رزم آرا نخست وزیر وقت را ترور کرد. این عمل موجب شد شرایط برای تصویب لایحه ملی شدن نفت در مجلس فراهم آید.
در بهار 1330، به دنبال مخالفت فداییان اسلام با دولت مصدق و آیت الله کاشانی، نواب و اکثر یارانش دستگیر شدند و تا ماههای پایانی 1331 در زندان ماندند.
پس از کودتای 28 مرداد 1332، دولت زاهدی پیامهایی از سوی دربار برای همکاری نواب با حکومت فرستاد که نواب نپذیرفت.
نواب در شهریور 1332 به دعوت سید قطب از رهبران اخوان المسلمین برای شرکت در کنگره اسلامی قدس عازم بیت المقدس شد. او در آن کنگره سخنان پرشوری ایراد نمود و مسلمانان را به وحدت برای آزاد سازی سرزمین فلسطین فراخواند. وی در این سفر از عراق، سوریه و لبنان بازدید کرد و در شهر صور لبنان با شرف الدین عاملی ملاقات نمود و به دعوت اخوان المسلمین مصر، به قاهره رفت.
آخرین اقدام فداییان اسلام عملیات ترور حسین علاء نخست وزیر بود که قصد عزیمت به عراق و شرکت در پیمان بغداد را داشت. اما این ترور ناموفق بود و دولت ظرف مدت کوتاهی همه رهبران و فعالان فداییان اسلام را دستگیر کرد. سرانجام نواب صفوی به همراه سه تن از یارانش در بامداد روز 27 دی 1334 اعدام شد.