ماهيت سينما
ماهيت سينما
سينما چيست؟ آيا هنر است، نظير شعر ونقاش يا تكنيك و صنعت است ويا تركيبي از هنر و صنعت؟ در پاسخ به اين سؤال تا كنون صدها كتاب ومقاله نوشته شده است. در اين مقاله قصد نگارنده تكرار آن پاسخ ها وبازي بيهوده بر سر آن كه سينما هنر است يا صنعت، نيست؛ بلكه مي خواهيم اين پاسخ ها را از منظر تفكر اسلامي بررسي كنيم. چرا برخي متدينين ما معتقدند سينما هنري است تكنولوژيك وتحت سيطره “ولايت تكنيك” قرار دارد؟ ومتقابلا چرا برخي آن را هنر تمام عيار دانسته اند؟ نگارنده ناچار است براي طرح اين بحث از متفكرين و هنرمندان مسلماني كه به اين بحث از دريچه ديني واسلامي نگريسته اند، بپردازد و بحث را از سطح بحث فلسفي خارج كرده و در حد مباحث “كلام سينمايي” درآورد. در ميان اهل ديانيت آراء گوناگوني در ماهيت سينما مطرح است كه به طور فشرده عبارتند از:
رأي اول: سينما، هنري تمام عيار است. عده اي معتقدند سينماهنر ومجمع هنرها وهنرناب است.
رأي دوم: سينما هنر است اما هنري در عرض ساير هنرها و شأنش حد اكثر در حد شعر ونقاشي است. از نظر اين افراد همان گونه كه در شعر قالب هايي پديد آمده وشاعر بنابه تسلطي كه بر محتوا و شناختي كه از قالبها دارد مي تواند شعر بسرايد، سيماگر نيز مي تواند هر محتوايي را در هنر سينما عرضه كند وبه اين اعتبارتعبير سينماي ديني نا مفهوم است، چون يكي متعلق به هنراست وديگري متعلق به انديشه. يكي ساخته دست انسان است و ديگري ساخته وپرداخته دست خداوند است. همان طوركه ما فيزيك، شيمي وعلوم محض را به ديني و غير ديني نمي توانيم تقسيم كنيم، سينما را هم نمي توانيم. اما عوامل ومقاصد سينما مي توانند دين دار و متدين باشند.
رأي سوم: سينما، صنعت وتكنولوژي است.
مشكل از آن جا آغاز مي شود كه ما سينما را هنر مي خوانيم، در حالي كه سينماي امروز ما اصلا دخلي به هنر ندارد چه رسد به اين كه جامع هنرها هم باشد. در اثبات صنعت بودن سينما همين دليل كافي است كه براي خلق يك اثر سينمايي ابتدا بايد آن را به تأيد و تصويب رساند. سينما صنعت و تكنولوژي است و نسبت دادن آن به دين همان قدر مضحك است كه في المثل بگوئيم سدسازي ديني يا جارو برقي ديني، البته شايد سينماي آينده بتواند نسبتي با هنر بر قراركند اما با وضعيت فعلي اطلاق هنر به آن كاري است ناصواب.
رأي چهارم: سينما تركيبي از هنر و صنعت است. اين گروه معتقدند گاهي در سينما غلبه با هنر است وگاهي با صنعت و تكنولوژي. به عبارت ديگر گاهي صنعت عظيم سينما آينه اي است كه بيننده از خود آينه در مي گذرد و به انديشه ومظروف توجه مي كند وگاهي آن چه در سينما مطرح است، اعجاب آور بودن صنعت سينماست.
تعبير سينماي هنري گوياي اين واقعيت است كه اساسا سينما داري دو وجه هنري و غيرهنري است. سينماي هنري، سينمايي است كه از چارچوب خشك حواس ظاهري بيرون آمده، و معناي هستي را عيان مي سازد سينماي هنري يعني سينماي انديشه.
سينماي ابزار، سينمايي است كه محور آن ابزار وقابليت هاي فني است. گرايش اين گونه سينما، گرايش به كميت وحس است. سينماي انديشه به انسان مي پردازد به روابط خانواده، به مناسبات اجتماعي، به تاريخ، به جايگاه انسان در جهان ونهايتا دغدغه اين سينما موقعيت انسان وو ضعيت بشري است.
سينماي ابزار به جادو مي پردازد، به نمايش محيّر العقول قابليت هاي فني،به قدرت تصرف در طبيعت، به درگيري، به جنگ، ونهايتا دغدغه اين سينما كسب قدرت وجمع آوري ثروت است.
سرمايه، نهايتا به تسلط صاحبان سرمايه بر اين هنر منجر گرديده، و در واقع سينماي ابزار محصول اجتناب نا پذير حاكميت سرمايه در سينماست.
بسياري از مشخصه هاي سينماي امروز جهان كه مشخصه هاي طبيعي اين هنر به نظر مي رسند، در حقيقت بيش از آنكه نتيجه ضرورت هاي ذاتي هنر سينما باشند، مشخصه هاي هستند كه الزامات سرمايه بر سينما تحميل كرده است. سرمايه اي كه صاحبان وبرنامه ريزان آن يا كمپاني هاي بزرگ بوده اند ويا احزاب مسلط سياسي و گفتني است كه اين مشخصه ها به سكس و خشونت و سوپر استارسازي و يا انواعي از ويژگي هاي كلي سينماي دولتي محدود نمي شود، بلكه مختصات ديگري از قبيل:فضاسازي، شخصيت پردازي، ديالوگ نويسي، ميزانسن،دكوپاژ، ريتم و... را در برمي گيرد.
واقعيت اين است كه در دنياي ما، يعني در دنيايي كه اغلب كشورهاي آن به كشورهاي مسلط ويا زير سلطه تقسيم شده اند، سينما نيز همچون ساير پديده هاي انساني واجتماعي از سرشت اصيل وواقعي خود بيگانه گشته است. واگر ما در انديشه بازگرداندن اين هنر به حقيقت و فطرت را ستين آن هستيم، بايد خود را براي تلاشي بزرگ.پي گير وهمه جانبه آماده كنيم.
تا زماني كه سينماي تجربي آمريكا و اورپا و يا خاور دور و هند و... بر بازار سينما در كشورهاي اسلامي سلطه دارند، تا زماني كه رسانه هاي خبري و هنري در اختيار تبليغ اشكال گوناگون سينماي ابزاري هستند، تا زماني كه ذائقه تماشاگران، با انبوه توليدات غير هنر مندانه بمباران مي شود، تصور دست يافتن به سينمايي مستقل و آزاد كه به جاي انفعال وتقليد به خلاقيت وابتكار روي بياورد مشكل مي نمايد.
رأي پنجم: سينما هنر تكنولوژيك است. مطابق اين نظر، قالب و محتوا اگر چه از نظر عقلي دو چيزند، اما در واقعيت عين همند و اين است معني سخن «مك لوهان» كه مي گويد: «رسانه عين پيام است.»