خاندان جوینی
خاندان جوینی
از خاندانهای قدیم و معروف ایرانی(قرون ۵ـ۷ق) در مشاغل حکومتی و دیوانی. نَسَب این خانواده به فَضْلِ بن رَبیع میرسد. خاندان جوینی در دستگاه سلجوقیان، خوارزمشاهیان و مغولان خدمت کردند و در تداوم سنن و حفظ اندیشههای ایرانی مؤثر بودند. در دوران پس از حملۀ مغول، خاندان جوینی عامل مهمی در تعدیل رفتار مغولان و سامانیافتن حیات اقتصادی و اجتماعی ایران بهشمار میآمدند. اولین فرد شناختهشدۀ این خاندان، مُنْتَجَبُالدّین بدیع کاتب، رئیس دیوان انشای سلطان سَنْجَر سلجوقی بود. دومین فرد مشهور این خاندان، بهاءُالدّین محمد بن علی یَمنی، در ۵۶۸ق به سلطان تَکِشْ خوارزمشاه پیوست و مورد توجه او قرار گرفت. فرزندش، شمسُالدّین محمد، از ملازمان سلطان محمد خوارزمشاه و مستوفی دیوان وی بود. بهاءالدین محمد بن محمد ملازم حکام مغول در دورۀ فترت قبل از پیدایش حکومت ایلخانی و مورد اعتماد آنها بود. وی صاحبدیوانی ممالک را بهدست آورد و در زمان ارغونشاه نیابت حکومت آذربایجان، گرجستان و روم را نیز برعهده داشت. پسرانش، شَمسُالدّین محمد و عَلاءُالدّین عَطامَلِک، نیز به دستگاه مغولان پیوستند. شمسُالدّین محمد ۲۴ سال صاحب دیوانِ قلمرو ایلخانان در دوران هولاکوخان، اباقاخان و احمدخان تِکودار بود و عَطامَلِک صاحب تاریخ جهانگشای جوینی حکومت عراق عرب را بهدست آورد. این دو برادر در دوران پرآشوب ایلخانان منشأ خدمات فراوان و حامی علم و ادب بودند.
خاندان جوینی در دستگاه ایلخانان مغول
بهاءالدین جوینی از ابتدای استیلای مغول تا آمدن هولاکو به ایران به مدت ۳۵ سال در خدمت امرای بزرگ مغول و عهده دار صاحبدیوانی خراسان و مازندران گردید سپس در سال ۶۳۳ هجری از طرف اوگتای قاآن(۶۳۹-۶۲۶ هجری) به صاحب دیوانی سرتاسر ایران تعیین گردیده است. چندین بار از طرف و به وکالت امرای کل مغول در ایران سمت حکمرانی پیدا کرده است . وی در سال ۶۵۱ هجری از طرف امیر ارغون(۶۵۴-۶۴۱هجری) به سمت حکمران عراق عجم منصوب گردیده و کمی بعد از عزیمت به اصفهان فوت کرده است همچنین وی اشعاری به زبان فارسی و عربی سروده و از فضلای دوران خود بوده است.
برجسته ترین افراد خاندان جوینی در دوره ایلخانان پس از بهاءالدین جوینی، دو پسر وی به نامهای شمس الدین و علاءالدین عطاملک (تاریخ جهانگشای ) و تنی چند از پسران شمس الدین می باشند .
افراد برجسته و مشهور خاندان جوینی با همکاری و استعانت دوستان برجسته و دیگر فرزندان لایق این آب و خاک، توانستند حدود نیم قرن در دورة استیلای مغول، کلیة امور مملکتی و اداری اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی را در دستهای با اقتدار خود، قبضه نمایند. آنان بر مسند وزارت و صدارت حکومت تکیه زده در پیشرفت و تعالی ایران و بهبودی اوضاع و احیای تمدن و فرهنگ این سرزمین جد و جهد نمودند. علت اشتهار خاندان جوینی به لقب صاحب دیوان که از قدیمیترین و مشهورترین خانوادههای نجیب ایرانی هستند، اشتغال برخی از بزرگان و افراد برجستۀ این خاندان به شغل صاحب دیوانی در دورههای قبل از مغول است. این افراد در دولت سلجوقیان و خوارزمشاهیان، دارای مشاغل مهم و مصدر خدمات عمده بودند، ولی غالباً وظیفۀ صاحب دیوانی که عبارت از اداره نمودن امور مالی و دارایی مملکت بود به این خاندان – که افراد درستکار و امین بودند – محوّل میگردید.
شمسالدین جوینی
شمسالدّین محمد جوینی یا خواجه شمسالدین محمد جوینی از شعراء، نویسندگان و وزراء بنام ایران است که در بسط و نشر علم و عمران و آبادی خدمات شایان تحسین انجام داد. زادگاه وی قریهٌ آزادوار در جوین است. او وزیر ایلخانان مغول و از خاندان جوینی و فرزند خواجه بهاءالدین محمد جوینی بود. وی در ابتدای عمر، علوم ادبی را نزد عمادالدین قزوینی قاضی نخجوان خواند و بعدها وارد خدمات دولتی شد. او از سال ۶۶۱ تا ۶۸۳ هجری قمری وزیر هلاکو خان، اباقا و تگودار بود. شمسالدین جوینی به عربی و فارسی شعر میگفتهاست و خواجه نصیر طوسی رساله اوصافالاشراف را به نام او نگاشته است. شمسالدین به بدخواهی فخرالدین قزوینی که او را متهم به مسموم کردن اباقا خان کرده بود در عصر دوشنبه ۴ شعبان ۶۸۳ قمری (۲ آبان ۶۶۳) در رودخانه اهر کشته شد و در چرنداب تبریز دفن شد. پس از اندک زمانی چهار پسر شمس الدّین محمد، به نام های یحیی، فرج الله، مسعود و اتابک، نیز همه بقتل رسیدند؛ فقط یک پسرش، زکریا نام، از کشتن مصون ماند. عطاملک جوینی که برای مدت ۲۴ سال فرمانروای بغداد و عراق عرب بود، برادر شمسالدّین محمد جوینی است. بسیاری از شعراء او را مدح گفتهاند از آن جمله سعدی شیرازی قصایدی چند در مدح وی سرودهاست
عطاملک جوینی
صاحب دیوان، علاءالدّین ابوالمظفر عطاملک بن بهاءالدین محمد بن شمسالدین محمد بن علی جوینی به تعبیر شبانکارهای، وزیر بینظیر، خواجه، مصنّف تاریخ جهانگشای خانی ـ رحمةالله علیه و علی اسلافه ـ از جمله بزرگترین مورخان و نویسندگان ایرانی در سال ۶۲۳ه.ق به دنیا آمد. وی از خاندان بزرگ صاحب دیوان جوینی است که نسبت آنان به فضل بن ربیع میرسد. پدرش بهاءالدین (متوفی ۶۵۱ ه.ق) ملازم و مورد اعتماد حاکمان مغول و محل عنایت اوکتای قاآن و مردی فاضل و در نظم و نثر فارسی ماهر بود. عطاملک تحت مراقبت پدر تربیت شد و از جوانی به کارهای دیوانی پرداخت. او دبیر مخصوص ارغون (حاکم مغولی ایران) بود؛ سپس به وسیلۀ وی به هولاکو معرفی شده، با او در همۀ سفرها همراه بود. جوینی در ملازمت ارغون چند سفر به مغولستان و مشخصاً قراقورم کرد. این رفت و آمدها ده سال به طول انجامید. حاصل سفرها و اقامتهای جوینی در مغولستان و اردوی آنان، آشنایی کافی با زبان، آداب و رسوم و نحوة زندگی مغولان بود که انعکاس آن در جهانگشای بر غنا و استناد آن افزوده، این کتاب را در زمرۀ یکی از معتبرترین منابع برای آشنایی و مطالعه احوال مغولان قرار داده است.
در فتح قلعههای اسماعیلیه، جوینی از هولاکو اجازه یافت که برای ملاحظۀ کتابخانۀ صباحیان به «میمون دژ» رود و آنچه لایق نگهداری باشد جدا کند. چنانچه خود گفته اطلاعات خود را دربارة وقایع حسن صباح از کتابی که در همین کتابخانه و موسوم به «سرگذشت سیّدنا» بود فراهم آورد. وی در سال ۶۵۷ ه.ق حکومت بغداد و عراق و خوزستان یافت و ۲۴ سال در این سمت باقی بود. شش سال از حکمرانی جوینی بر بغداد در زمان هولاکو و هفده سال آن مقارن ایام حکومت اباقا و یک سال هم در زمان سلطنت احمد تکودار بود. سرانجام سعایت بدخواهان موجب گرفتاری و حبس جوینی شد. او توانست از این گرفتاریها جان به در برد، ولی در سال ۶۸۱ در اثر عواقب همین گرفتاریها متألّم شد و در اثر بیماری که بر وی عارض شده بود پس از عزل از حکومت بغداد درگذشت و در مقبره چرنداب تبریز به خاک سپرده شد.
برادرش شمسالدّین نیز دو سال بعد به فرمان ارغون پسر اباقاخان کشته شد و تمامی فرزندان او و عطاملک نیز کشته شدند. خاندان جوینی چنانکه ادوارد براون، مستشرق انگلیسی گفته است، هم از لحاظ محبت به علم و ادب و هم از حیث کفایت و کارآمدی و بالاخره از حیث عاقبت و فرجام غمانگیزشان، خانواده برمکیان را به یاد میآورد.
اقدامات عطاملک
عطاملک هرگاه با مخالفی از جانب یکی از کارگزاران مغول در حوزۀ حکومتی خود روبهرو میشد، بیمحابا او را عزل میکرد. وی دیوان انشا را به نحوی بازسازی کرد که از آن پس نامهها دیگر نه به عربی، بلکه اغلب به فارسی و گاه به مغولی نوشته میشد. عطاملک در اعتبار بخشیدن به پایگاههای اسلامی، کوشش فراوانی به کار برد. عمدهترین این پایگاهها در نجف بود. دستور داد نهری منشعب از فرات احداث کردند که کوفه و نجف را مشروب میکرد. آب این نهر سال ۶۷۲ه.ق به نجف رسید.
در سال ۶۶۶ ه.ق کاروانسرایی در نجف نزدیک آرامگاه امام علی(ع) بنا کرد تا زائرین در آن ساکن شوند. او در آبادانی بغداد نیز از هیچ کوششی فروگذار نکرد. وی برای رونق بازرگانی و تجارت، امر به ضرب سکۀ مسی داد و توانست با این اقدام کار داد و ستد را آسانتر گرداند. در خوزستان دستور داد دارالشفایی ساختند. همچنین برای اولین بار پس از ایجاد حکومت مغولی در ایران، اقدام به برقراری مجدد مراسم حج کرد. خرابیهای حاصل از طغیان و سیل فرات را ترمیم کرد و به بازسازی سد ناحیۀ قمریه در بغداد فرمان داد .