زري بافي
در روزگاران پيشين ، كارگاههاي طراز سازي ايران ،علاوه بر اينكه منسوجات گران بها را براي داخل كشور تدارك ميديدند ، بخشي را نيز براي صدور به كشورهاي ديگر آماده ميكردند .نمونههايي از بافتههاي ابريشمين اوايل دورة اسلامي كه به شيوه ساساني بافته شده ،هم اكنون در دست است و غالبا" در مجموعههاي شخصي و كليساهاي اروپا ديده ميشود .از جمله دستمالي كه چهره حضرت مسيح (ع ) بر آن نقش بسته ،در كليساي «سنت ويكتوريا» موجود است وهمچنين پارچهاي كه نقش فيل بر آن بافته شده ،در خزانه كليساي بزرگ «سانس» نگهداري مي شود.
بافت پارچههايي كه درمتن و نقوش آنها، نخهاي گلابتون به كار گرفته شده بنا به روايات تاريخي به دو هزار سال پيش مي رسد .«هردودت » مورخ مشهور يوناني نوشته است :
روميان به خاطر زيبائي واشتهار زربفتهاي سنتي ايران همه ساله مبالغ هنگفتي ميپرداختند .
فيلوسترات نيز گفته ست :«اشكانيان ،خانه هاي خودرا با پردههاي زري يراق دار كه از پولكهاي نقره و نقوش زرين ،تزئين شده بود ،مي آراستند.»
نقوش پارچه هاي ساساني در تناسب و هماهنگي طرح و رنگ به نهايت درجة هنري رسيده بود. تركيبات نقوش ساساني، برگرفته از مرغ و پرندگان ،جانوران و شكارگاه و سواران و طرحهاي تجريدي و انتزاعي بود. از قرون چهارم ميلادي ،قطعاتي از زريهاي ايراني در موزه «ليون » فرانسه ،لندن ،واشنگتن ،ارميتاژ و... نگهداري ميشود و نمودار عظمت و اعتبار اين هنر سنتي در ايران كهن است .
بعد ازساسانيان ،به علت حرمت بهره گيري از طلا براي مردان ،مدتي نسبتا" دراز، بافت پارچههاي زري به تعويق افتاد تا اينكه بافتن پارچههاي زري ،در دوره سلجوقيان رونق يافت .در دورههاي اسلامي ،نقوش حيوانات وپرندگان نظير شير ،عنقا و عقاب كه زربفت شدهاند و در متن پارچهها ،جلال و شكوهي داشتند از پيشرفت تكنيك پارچه بافي درعصر سلجوقيان است . طرحهاي شقايق و نيلوفر آبي نيز از عناصر تزئيني در بافت پارچه هاي اين دوره است .
در دورههاي بعد ،تدريجا"طرحهاي تازهاي به ابتكار طراحان و بافندگان ايران به منّصه ظهور رسيد ودر هويتي مستقل ، دوره معتبر و اصيل نساجي صفويه را بنيان نهاد. اما پيش از آن يعني در عصر مغول ،سالهاي فراموشي نساجي ايران بود و زري بافان از بيم مرگ ، متواري شده و در خفا ميزيستند .
دوره طلايي بافندگي از عصر صفويه آغاز ميشود .پارچههاي ابريشمي صوفيه سه گونه است :
1ـ حريرساده
2ـ ابريشم زربفت
3ـ مخمل ابريشمي
اين پارچه ها، براي تن پوش اعيان ،امرا و شاهان و درباريان به كار ميرفت . تزئين پارچههاي ياد شده عبارت بوداز اشكال انساني ،تصوير حيوانات و پرندگان وگل و گياه و گاهي نيز تصاوير داستانهاي رزمي و بزمي برآنها نقش بسته است .
مثلا"درموزه «كوپريونيون » دو قطعه پارچه ابريشمي را ميبينيم كه روي آنها، منظرهاي از داستان ليلي ومجنون ديده ميشود.
درزمان شاه عباس دوم ،بافت پارچههاي ارزشمند زربفت و مخمل زري ،بادقت و مهارت ادامه داشت و باقطعاتي از آنها نام بافنده آن كه «غياث » بود نقش بسته است .در موزه «متروپوليتن »دو قطعه كوچك پارچه ابريشمي تاريخدار ،اززمان شاه عباس موجود است كه روي آنها نام بافنده شاه حسين و تاريخ 1008 ه.ق ( 1588 م )نقش بسته است .
نساجان و بافندگان مشهور اين عهد ،عبارت بودند از غياث ،عبدالله ،ابن محمد،معزالدين ،ابن غياث وعيسي عباسي .
در عصر شاه عباس از هنرمندان زري باف خواسته شد كه به منظور زنده كردن اين هنر قديمي به اصفهان كوچ كنند .دراين دوره ،علاوه بر اصفهان ،يزد وكاشان نيز جايگاه بافت زري درايران بود.
از قرن 16 تا قرون 17 و 18 م بافت پارچه هاي زربفت وابريشمي كاهش يافت وگلدوزي قلمكار وانواع سوزندوزيها ، جايگزين اين هنر سنتي شد .
زربافت ومخمل زري ،درمسير تاريخي خود،نظر هنرمندان زري باف عصر قاجار رانيز به خود معطوف داشت وكم وبيش اين هنر سنتي ،سينه به سينه حفظ شد و در گذشته نيز به عنوان بافته زينتي ،رويه مبل دربار ، لباس تشريفات و پردههاي تالارهاي عام و خاص به شمار مي رفت .
كارگاه كنوني زري بافي سازمان ميراث فرهنگي كشور در سال 1931 به اهتمام «استاد حسين طاهرزاده بهزاد تبريزي» بنيان نهاده شد واز هنرمندان برجسته زري بافي آن روز ايران ،از جمله «استاد حبيب ا... طريقي »و فرزند هنرمندش «استاد محمد طريقي »به كار دعوت شد و هنرمندان كنوني ،دست پروردگان خاندان طريقي هستند .
اكنون در كارگاه زري بافي سازمان ميراث فرهنگي كشور در تهران و هنرستان هنرهاي زيباي اصفهان وميراث فرهنگي كاشان ،نمونههاي جالبي از انواع زري و مخمل بافته ميشود كه پارهاي از آنها از نظر رنگ و طرح ،با بهترين دست بافت هاي اين هنر سنتي در گذشته برابري مي كند .
پايه هاي طراحي نقوش زري ، اگر چه به تركيبات هنري كلاسيك آن استوار است ،ولي ايجاد نقوش وطرح آن، مانند ساير هنرهاي ايراني ، خواص شكل پذيري وتركيبات نوين دارد.
استادان مرحوم طريقي ،مرحوم حاج حسين اسلاميان ، محمود فرشچيان ،عنايت ا... منجدب و ديگران با اندك تغيير در ظاهر و يا فزودن و كاستن يك عنصر تزييني ،اشكال ويژهاي را كه گوياي آفرينش طرحي نوين است ،ابداع كردهاند .
زري ، با دستگاه هاي كهن «دستوري » و «ژاكارد » بافته مي شود.مواد اوليه زري كه ابريشم و گلابتون است ، هنوز هم در غناي اين هنر،نقش اساسي دارد. رنگرزي ابريشمهايي كه در زري بافي كاربرد دارد،با رنگهاي طبيعي انجام ميگيرد و به همين جهت از ارزش فراواني برخوردار است .اين رنگ ها،ساليان متمادي ثابت وپايدار ميمانند .
رويهاي بافت زري به صورت لپه باف ،دارايي واطلسي و... است و طرحها ونقشهاي رايج امروز ،بته جقهاي ،اسليمي ، اسليمي ماري ،اسليمي درهم ،گلهاي افشان ،شكارگاه ،بزم ،رزم ،مناظر وحيوانات ،خط وخوشنويسي و.. است ،نقشهاي تجريدي در زريهاي امروز،كمتر يافت مي شود.
امكانات تكنيكي ،امروزه سبب سرعت بافت ودقت در نقشبندي ونقش اندازي شده و مواد اوليه نيز مرغوبتر از گذشته شده است .البته اين تغييرات بر اساس مطالعات و بررسي آثار گذشتكان به دست آمده است.
امروزه زري بافي در جايگاهي ويژهاي قرار دارد و آثاري كه به موزهها و نمايشگاه هاي راه مييابند .چشم تماشاگران را خيره مي سازند.