ايرانيان نخستين شهر نشينان جهان بوده اند

علم و تفکر

ايرانيان نخستين شهر نشينان جهان بوده اند

 

دوره سلوكي دوره تجربه بزرگ بنيانگذاري شهر هاي خود فرمان به سبك شهر هاي يوناني و رشد شتابان شهر نشيني ايران است .

 

شهر نشيني در ايران را قبل از ظهور دوره ي جديد مي توان در دو دوره ي تاريخي بررسي كرد . يكي دوران باستان و ديگري دوره ي بعد از اسلام .ميان اين دو دوره ، عليرغم وجودد تشابهاتي در شيوه ي شهر نشيني به خاطر تاثير ويژگي هاي شكل گرفته در دوره ي ساساني اختلافاتي به چشم مي خورد كه ناشي از معيارها و خصوصيات جديدي است كه با ورود اسلام بر شهرهاي ايران حاكم شد .

براي آگاهي از اين روند ، ابتدا نگاهي به سير شهر نشيني در دوره باستان خواهد شد و پس از بررسي و تشريح شهر نشيني در دوره اسلامي در قسمتهاي بعدي ، شهر نشيني دوره ي جديد به طور مشروح تر دنبال مي شود . مشروح تر بدان خاطر كه از  همين دوره است كه تاثيرات شيوه زندگي شهري غربي بر شهرهاي ايران به وضوح نمايان مي شود . مطالعه ي تاثير اين الگوها يكي از اهداف سلسله مقالات حاضر است .

 شهر نشيني در عصر باستان

شهر نشيني در ايران ـ البته نه به معناي امروز آن ـ داراي قدمتي ديرينه است . تمدنهاي قديمي مانند ايلام ، شوش ، سيلك كاشان و شهر سوخته نمونه هايي از تجمع شهر ي اوليه هستند . اما آنچه كه شايد بتوان به عنوان شهر نشينيي در دوره باستان مطرح شود . با آغاز اولين حكومتها مانند پادشاهي ماد و پس از ان هخامنشيان شكل مي گيرد و به تدريج تكامل مي پذيرد .

احمد اشرف معتقد است شهر نشيني در دوره باستان از سه مرحله پيوسته گذر كرده است : “ يكم دوره ي پيدايش شهر ها و رشد آرام شهر نشيني درامپراطوري ماد و هخامنشي ، دوم ، دوره ي تجربه ي بزرگ تاريخي و بنيان گذاري شهر هاي خود فرمان به سبك شهر هاي يوناني ، بدست فرمانروايان سلوكي و رشد شتابان شهر نشيني درعهد سلوكيان و پارتيان ، سوم دوره ي درآوردن شهر هاي يوناني وار بزير فرمان دولت مركزي در دوره ي ساساني . ”

بر اساس همين تقسيم بندي ، به شرح كوتاهي در مورد هر يك از اين دوره ها مي پردازيم :

الف ـ پيدايش و رشد آرام شهر نشيني در دوره يي ماد و هخامنشيان

امپراطوري ماد از تكامل نظام اجتماعي قبايل و طوايف آزاد دامدار و كشاورزي و تبديل آنها به يك اتحاديه بزرگ زير فرمانروايي ، فرمانروايان مستبد پديد آمد . هگمتانه در اين دوره پايه گذاري مي شود ، كه نخستين شهر مادها و به عنوان محل تجمع مظهر يگانگي آنها بوده است ، البته بايد به وجود ده ـ دژهايي قبل از احداث هگمتانه اشاره كرد كه به عنوان نقاط تمركز ثروت و مراكز سياسي و اجتماعي مادها ، هسته هايي براي ايجاد شهر هايي چون هگمتانه مي شوند . شهر هايي ديگري نيز مانند ري در اين دوره احداث مي شوند ولي هيچ يك نخستين خود مي ماند . و اين بدان سبب است كه شهرهايي كه در دوره مادها احداث شدند ، بيشتر جنبه ي اداري ـ سياسي داشتند . در آن هنگام نه توانايي و بنيان اقتصادي كشور در حدي بود كه بازرگاني و توليد صنايع دستي راتا آن حد رونق بخشد كه منجر بهاحداث شهر هايي نوين شود . قدرت نظامي مادها بگونه اي بود كه پهنه وسيعي را در بر مي گرفت و امكان مبادلات اقتصادي بين شهرهاي كهن و بازرگاني سرزمينهاي مجاور را با مراكز تجمع و سكوتنگاههاي ايران ، در راههايي امن ممكن مي ساخت .

پيدايش امپراتوري هخامنشي و ايجاد نظام شهپدري متمركز ، دو سازمان شهري ناهمسان را در قلمروي واحد گرد آورد . يكي سازمان شهري كم رشد سرزمينهاي ايراني و ديگري سازمان شهري كم رشد سرزمينهاي ايراني وديگري سازمان شهري رشد يافته در سرزمينهاي فتح شده . متكي بودن امپراتوري هخامنشي به مالياتهاي گرفته شده از شهر ها و بازرگانان شهري باعث گسترش شبكه هاي ارتباطي و بازرگاني بين المللي در قلمرو امپراتوري بود كه براي دوام سازمان سياسي آن زمان ضروري مي نمود . روابط بازرگاني و رفت و آمد ميان شهر هاي امپراتوري تااندازه اي به رشد شهر نشيني در سرزمينهاي ايراني نشين مدد كرد ، ولي دگر گونيهاي زيادي پديد نياورد .

سيماي شهر هاي هخامنشي از وجود جامعه اي حكايت مي كند كه در شهر ها و روستاها وديگر مراكز سكونتي به اعمال و گوش به فرمان شاه داشته اند . از اين رو شهر به عنوان مقر پادشاه و وابستگان او ، مظهر عظمت و قدرت امپراتوري و مكان صدور فرمان و ابلاغ آن بديگر نقاط بوده است . در مورد شهر نشيني آنچه از آثار بجا مانده استنباط مي شود اين است كه در شهر ها و

كاخهاي هخامنشي شاه و يا مانده او و وابستگان قدرت . بعنوان قشر ممتاز جامعه به همراه مؤبدان زردتشتي ومقامات ديني سكني مي گزيده اند . امنيت شاه و وابستگان او و آرامش ساكنين مرفه شهر ها در گرو وجود ارتشي بود كه با توجه به شكور گشائيهاي آن زمان طبعا نيروي انساني عظيمي را به خود اختصاص مي داده است . همانطور كه آثار سرباز خانه ها در شهرهائي چون پرسپوليس نشان مي دهند ، بخش عظيمي از اين نيرو در شهر ها متمركز بوده و سربازان قشر وسيعي از جامعه ي شهري مركب از افراد ديگري نيز بودهاست كه عمدتا از سوي مقامات عاليتر اداري ومذهبي به شهرها فراخوانده مي شدند و زندگي شهر ي با وجود آنان رونق مي يافت و به علاوه توره هاي وسيعي از كارگزاران ساختماني كه وظيفه ي ساختن قصرها و تامين مسكن مورد نياز وابستگان دربار ، كارمندان ، سربازان و دييگر ساكنين شهر ها را به عهده داشتند به طور موقت در شهر ياحاشيه ي آن زندگي مي كردند . 

در دوره ي هخامنشيان ، همانند دوره هاي بعدي كه تقسيم كار ميان كشاورزي ، صنعت و تجارت در اجتماعات شهري و روستايي پديد نمي آمد ، اين امر صورت نگرفت ودر نتيجه تمايز وكشاكش نيز ميان شهر وده به وجود نيامد .

ب ـ رشد سريع شهر نشيني وپيدايش شهر هايي خودفرمان در عهد سلوكيه و پارتها

باتصرف امپراتوري هخامنشي توسط اسكندر ، مرحلة تغيير در نظام و شكل شهر نشيني درايران آغاز مي شود . چرا كه ويي سعي در اشاعه فرهنگ يوناني در مناطق وسيع تحت نفوذش داشت و مي دانست كه انجام اين امر از طريق تمركز جمعيتهاي پراكنده در تجمعات بزرگ ، آسانتر امكان پذير است . پس دست به ايجاد شه رهاي متعدد و توسسعه شهر نشينيي كه بخشي از اقدامات او را شامل مي شوند ، مي زند . بنابراين در اين دوره شاهد احداث يوناني هستيم كه همزمان است با آميختگي نظام اداري شاهنشاهي با سازمان دولتشهر يوناني .

سلوكيها سرزمينهاي حاصلخيز ودر عين حال داراي اهميت نظامي و سوق الجيشي را براي ايجاد شهر هاي جديد انتخاب مي كردند تا كشاورزي رارونق داده و با ايجاد امنيت در راههاي تجاري ، به گسترش تجارت و بازرگاني بپردازند و علاوه بر آن از اين طريق امنيت كشور را در مقابل دفاع از شورشيان احتمالي تضمين كرده باشند . جمعيت بسياري از شهرها به صورت مختلط از ملل مهاجر اروپايي جنوب شرقي وايرانيها تامين گشته و شورشيان را نيز در بعضي از اين شهر ها جاي مي دادند.

دراين دوره تحولات اقتصادي چشمگيري به وقوع پيوست كاربرد روشهاي جديد در كشاورزي و باغداري ، توزيع زمينهاي آماده براي كشت بين عده اي از شهروندان و روستائيان و انتظامها ومقرراتي كه كما بيش  به نفع بخشي از روستائيان بود موجب پيشرفت كشاورزي شد .

اگرچه اين تغييرات بهبودي در وضع مردمايجاد نمي كند و با سقوط هخامنشيان ،بهره كشي ماهرانه تري جايگزين نوع پيشين مي شود امابر اثر سياست يونانيان مبني بر تغيير فرهنگ ملتهاي تحت سلطه از طريق زندگي شهري تغييراتي در زمينه شهر سازي و توسعه ي شهر نشيني درايران ايجاد مي شود كه بعدها پارتيان آن را دنبال مي كنند .

احمد اشرف دوره ي سلوكي را دوره ي تجربه ي بزرگ و تاريخي و بنيانگذاري شهر هاي خود فرمان به سبك شهر هاي يوناني و رشد شتابان شهر نشيني در ايران مي داند . اين شهر هاي خود فرمان به چند شكل ديده مي شوند :يكي شهر هايي بودند كه قبلا وجود داشته و يونانيها به توسعه و ترقي دادن آنها پرداختند و به آنها پرداختند وبه آنها زندگي دوباري شهري بخشيدند . دوم اينكه سلوكيها به پيروي از اسكندر شهرهاي جديدي نيز كه مراكز اقامت مهاجرين بود بنا كردند. اين شهرها نمونه به دست بوميان مي داد تا ساختمانهاي به سبك يوناني بنا كنند. از اين رو در تاريخ به موازات اسكندريه هايي كه به دست اسكندر ساخته شده بود ،در سراسر امپراتوري به شهرهايي به نام سلوكيه ، لائورسيه و انطاكيه بر مي خوريم . علاوه بر آن ، سلوكيها روستاهايي را كه مستعد براي شهر شدن تشخيص مي دادند ، و يا شهرهاي كوچك را نيز توسعه دادند و اطراف آن حصاري مي كشيدند و به مركز واهالي شهر حقوق پوليس ( دولت شهر ) داده مي شد . نوع چهارم برخي كلني هاي نظامي بودند كه از حقوق و مزاياي پوليس برخوردار شده و منزلت شهري مي يابند . بدين ترتيب سكونتگاههاي شهري  در اين دوره ، را به چهار گروه ميتوان تقسيم كرد :

1.شهر هاي نوساز ايجاد شده توسط يونانيها ؛ 2. شهرهاي ايراني تغيير يافته ؛ 3. روستاها و شهركهاي تبديل به شهر شده ؛ 4. كلني هاي نظامي كه با ترقي عنوان پوليس مي گرفتند .      

ايرانيان نخستين شهر نشينان جهان بوده اند

بنابراين شهر سازي و شهر نشيني در اين دوره تحت تاثير دو عامل عمده نخست ضرورت حفظ سرزمينهاي پهناور تحت سلطه و نحوه ي انتظام و اراده ي امور كشوري ولشكري و دوم ، توسعه

ي بازرگاني و صنعت ، از توسعه و رشد زيادي برخوردارر شدند . رونق شهر نشيني و تجارت و بهبود وضع اقتصادي كشور در زندگي همه مردم كشور به طور  يكسان تاثير نگذاست و بيش از همهه ، يونانيان و لايه هاي مرفه نشين از پي آمدهاي تحولات مذكور برخوردار شدند ، زيرا همزمان با گسترش تشكيلات اداري و افزايش هزينه ها ، بر مقدار مالياتي كه از شهروندان عادي و روستايياني كه در سرزمينهاي زراعي ، به ويژهدر حومه ي شهرها كار مي كردند ، افزوده مي شد . به اين ترتيب ، علاوه بر در آمد سالانه ارضي ، مالياتهايي تحت عنوان “ ماليتهاي شاهي ” كه از جمله ي آنها ماليات سرانه ، ماليات بر درآمد ، عوارض گمركي و ساير مالياتها و عوارض معمول از توده هاي مردم گرفته مي شد . بنابراين روز به روز فاصله ميان طبقات كم در آمد ساكن در روستاها و شهر كها كه فشار سنگيني مالياتها را تحمل مي كردند و طبقه ي مرفه نشين كه اكثرا يوناني بودند شدت گرفت و كشمكشهايي بين دوجامعه ي شهري و روستايي و طبقات اجتماعي شهري به وجود آمد كه وحدت بين ناراضيان حكومتي را ميسر ميسازد و نتيجتا باعث سقوط حكومت مي شود. ولي آثار اين تغيير و تحولات ايجاد شده توسط سلوكيها به ويژه آنچه كه در شهر سازي و شهر نشيني صورت گرفته ، همچنان باقي ماند و تا مدتها اثر خود را حفظ كرد .

پس از به قدرت رسيدن پارتيان ، تحولات اقتصادي و اجتماعي كشور نسبت به عهد سلوكيان ، از اهنگي آهسته و تدريجي برخوردار شد . بنيان اقتصادي كشور نخست بر كشاورزي و سپس بر بازرگاني استوار بود .پيشه وران و بازرگانان در اثر رونق تجارت و اهميت شهرها از اعتبار اجتماعي قابل ملاحظه اي نسبت به دوره هاي پيشين برخوردار شدند و به طور كلي شهر هاي پارتي نيز همانند شهرهاي سلوكي توانستند در امور داخلي خود به يك استقلال نسبي برسند. علاوه بر آن تاسيسات اجتماعي مربوطه را نيز داشتند . پارتها نمي توانستند ونمي خواستند شهرهاي سلوكي را از بين ببرند . زيرا همان منافعي را كه شهرها براي سلوكيان تامين ميكردند ، پارتها نيز از آن سود مي جستند . بنابراين شهرها با شدت گرفتن روابط تجاري بيشتر وگسترده تر

با همسايگان از حالت نمايشي قدرت و عظمت فرمانروايان خارج شدند و طبقاتي را در خود جاي  دادند كه جداي از روستائيان و كشاورزان اطراف شهر ها تنها به امور تجاري و بازرگاني كه به عنوان وظيفه اي به شهرها محول شده بود اشتغال داشتند از طرفي شهرها شديدا به مازاد كشاورزي روستا وابسته شدند . چرا كه تغيير شكل و نقش انان لزوماستفاده از توليدات زراعي ودامپروري را ايجاد ميكرد . پس گسترش شهر ها و توسعه ي شهر نشيني ادامه يافت و به دنبال عدم توانايي شهرهاي قديم در مقابل رشد روز افزون جمعيت كه در پي رونق تجارت ، صنعت و كشاورزي حاصل آمده بود ، شهرهاي جديدي نيز به وجود آمد ولي برده داري از بين نرفت . از بردگان در شهرها و امور صنعتي و خانگي ودر روستاهاي اطراف شهرها از آنان در امور كشاورزي استفاده مي شد . با تمام اين محسنات ، شهرها خصوصياتي رادر خود داشتند كه رفته رفته به سقوط دولت پارتها انجاميد و آن خود فرماني شهرها و عدم تمركز ناشي از حكومتهاي ملوك الطوايفي بود . در زمينه نحوه اداره شهرها ، خودفرماني آنها به عنوان ميراثي از گذشته يك از وجوه تشابه دو دوره ي پارتي و سلوكي را نشان مي دهد .

اگر چه خود مختاري شهرهاي اشكاني با دولت شهرهاي يوناني تفاوت داشته است اما باتوجه به اوضاع كشور در زماني شارتها و عدم توانايي آنان در ايجاد يكپارچگي ميان حكومتهاي پراكنده ، وجود اين نوعع تشكيلات شهري ، در نهايت موجب ضعف قدرت ميگرديد ، و دراين ميان شهرهاي يوناني نشين كه از نيازهاي بيشتري بر خوردار بودند به عدم يكپارچگي موجود مي افزودند 

 

تمدنهاي قديمي مانند ايلام ، شوش ، سيلك كاشان و شهر سوخته نمونه هايي ازتجمع شهري اوليه هستند