جوان و مدگرايى
شايد شما هم با اين مساله روبرو شده ايد كه وقتى بعضى از جوانان به دليل پوشيدن لباس هاى غيرمعمول و يا اصلاح و آرايش خاص موى سر و صورت و انجام دادن برخى رفتارهايى كه با فرهنگ و رسوم اجتماعى ما همخوانى ندارد مورد اعتراض قرار مى گيرند، عمل خود را به عنوان مد و مدگرايى توجيه مى كنند.
جاى شگفتى است كه نه تنها برخى افراد به محض شنيدن چنين پاسخى قانع مى شوند و از پى گيرى موضوع خوددارى مى كنند، بلكه در مواردى هم مشاهده مى شود كه عدهاى از آنان، بدون توجه به آثار و پيامد اين قبيل رفتارها، درصددند كه خود نيز از آن شيوه تبعيت كنند. روشن است كه اين قبيل تقليدهاى كوركورانه در موارد بسيارى، براى فرد و جامعه گرفتارى ها و مشكلات زياد فرهنگى و اقتصادى ايجاد مى كند. به گونه اى كه در نتيجه بى توجهى به اين مساله، گاهى اساس نظام اعتقادى و كيان نظام اجتماعى جامعه دچار خطر و انحراف مى شود و به موازات سست شدن بنيان هاى اجتماعى، زمينه تسلط فرهنگى و به دنبال آن، تسلط سياسى استعمارگران فراهم مى شود.
به منظور آشنايى هرچه بيشتر اقشار مختلف مردم، به ويژه قشر جوان جامعه به مساله مد و نتايج و پيامدهاى مدگرايى و نيز اهداف و نقشه هاى شوم مروجين پديده مدسازى در جهان نيم نگاهى به اين بحث مى افكنيم: بدان اميد كه همه اقشار جامعه اسلامى جهت حفظ سلامت سرمايه هاى فكرى و اعتقادى خويش، ابعاد مختلف اين مساله را با دقت مورد مطالعه قرار دهند. و راه چاره و مكانيسم مبارزه با آن را دريابند.
الف. مد چيست؟
واژه مد در لغتبه معناى سليقه، اسلوب، روش و شيوه و... به كار مىرود و در اصطلاح، عبارت است از روش و طريقهاى موقتى كه براساس ذوق و سليقه افراد يك جامعه و سبك زندگى از جمله شكل لباس پوشيدن، نوع آداب پذيرايى و معاشرت و تزيين و معمارى خانه و... را تنظيم مىنمايد. (1)
بنابراين، مىتوان گفت: مد به تغيير سليقه ناگهانى و مكرر همه يا بعضى از افراد يك جامعه اطلاق مىشود و منجر به گرايش به انجام رفتارى خاص يا مصرف كالاى به خصوصى يا در پيش گرفتن سبكى خاص در زندگى مى شود.
از بررسى ابعاد مختلف حيات اجتماعى بشر مى توان گفت: پديده مد اولا، هميشه در تاريخ بشر بوده است و منحصر به دوره معاصر نيست. ثانيا، هرگاه اين پديده در هر دورهاى از تاريخ آگاهانه و با گزينش و انتخاب و با توجه به فرهنگ و چارچوب هاى فكرى و اعتقادى جامعه صورت گرفته نه تنها موجب پيدايش نارسايى هاى فرهنگى و اجتماعى نشده بلكه به عنوان يك دست آورد اجتماعى، به نوبه خود به رشد و تعالى فرهنگ و تمدن جوامع كمك هاى زيادى نموده است و زمينه آراستگى مناسب جنبه ظاهرى زندگى مردم و افراد را فراهم كرده است. در يك كلام، مدگرايى مثبت، به معناى اقتباس از پيشرفت هاى اجتماعى ديگران و به كار بردن دستاوردهاى مثبت تمدنى ديگران، ضمن برطرف ساختن زشتى ها و كاستى هاى حيات اجتماعى، از دچار شدن زندگى انسانها به يك نواختى خسته كننده پيشگيرى كرده و روز به روز بر استحكام بيشتر پايه هاى زندگى دسته جمعى آنها كمك نموده و از پديدآمدن رفتار و شيوه هاى ناخوشايندى كه موجب دورى و يا نفرت و انزجار افراد از يكديگر مىگردد جلوگيرى به عمل مىآورد.
ب. ريشه هاى مدگرايى:
آفرينش انسان به گونه اى است كه همواره او از حالت يك نواختى گريزان بوده و در مقابل، هميشه از تحول و نوآورى و تنوع در شكل و شيوه زندگى استقبال مى كند. اين تمايل در حالت عادى و در صورتى كه پذيرش تحول و نوآورى از روى آگاهى و به صورت تدريجى آرام صورت پذيرد، ظاهر زندگى آدمى را خوشايند و دلپذير مىسازد. بنابراين، مىتوان گفت ميل به خودآرايى و زيباسازى محيط زندگى امرى فطرى است كه به بركت آن هم زمينه آراستگى صورت ظاهرى محيط زندگى انسان فراهم مى گردد و هم انگيزه تعالى و تداوم زندگى اجتماعى و روابط صحيح انسانى تقويت مىشود. و بدين سان عواملى كه موجب ايجاد نفرت و انزجار افراد از يكديگر و يا موجب يكنواختى زندگى بشر مىشوند از محيط حيات اجتماعى دور شده و جنبه هاى مثبت كمال خواهى و زيبايى دوستى فطرى انسان روز به روز شكوفاتر مى گردد.
البته از اين نكته نيز نبايد غافل شد كه گرچه يكى از جلوه هاى كمال جويى و زيبايى دوستى انسان به ويژه در دوره جوانى توجه به زيبايى ظاهر است اما بايد مراقب بود كه اين فرايند، از حالت طبيعى خود خارج نشود. زيرا همه استعدادهاى فطرى اگر از حالت طبيعى و معقول خود خارج شوند، جنبه انحرافى پيدا كرده، آثار سويى به بار مىآورند.
به عنوان مثال ميل به خودآرايى، كه ريشه در كمال جويى و زيباپسندى فطرى انسان دارد، اگر از روى غفلت و يا در نتيجه افراط و تفريط يا تحت تاثير القائات غلط عوامل جانبى از مسير طبيعى و درستخود خارج شود، سر از امورى چون خودنمايى، فخر فروشى، خودپرستى و مدپرستى و... در مى آورد. عواملى كه هر يك از آنها به نوبه خود، موجب پيدايش انواع نارسايى ها و هوسبازى ها و رقابت هاى غلط و اسراف و تبذيرها خواهد شد و انسان را به حيوانى پست تبديل خواهد كرد.
بنابراين در تبيين ريشه مدگرايى مى توان گفت كه پيروى از مد و زيبايى خواهى و تنوع پسندى ريشه در نهاد انسان دارد كه نيازهايى چون تنوع و زيباخواهى و كمالجويى فطرى منشا اصلى آن محسوب مىشود. اما صورت هاى افراطى رايج اين گرايش، كه تحت عنوان مدپرستى شناخته مىشود، در نتيجه جهل و ناآگاهى و ضعف ارزشهاى معنوى و تبليغات وسيع دشمنان و خودباختگى و تقليد كوركورانه از ديگران و يا آلوده شدن به رذايلى چون خودنمايى، فخرفروشى، احساس حقارت و خود كمبينى و.. . پيش مىآيد كه براى افراد جامعه بسيار خطرساز است و بايد از آن پرهيز نمود.
ج. اسلام و مدگرايى
به يك بيان، رسالت اسلام به عنوان يك مكتب كامل الهى، پاسخگويى صحيح به تمام خواستهاى فطرى و نيازهاى اصيل انسانى است. بر اين اساس، در مجموعه تعاليم اسلامى از جمله در آيات قرآنى به مساله زينت و جمال و زيبايى عنايتخاصى مبذول شده است. از تامل در اين بخش از معارف اسلامى، چند اصل كلى بسيار مهم مربوط به موضوع خودآرايى و زينت به دست مىآيد:
1. حس زيبايى يكى از ويژگى هاى مخصوص انسان است كه ريشه در فطرت او دارد و به اقتضاى اين امر از ديدن هرگونه زيبايى لذت مىبرد. بى ترديد منشا تمام هنرهاى انسانى همين حس است كه در هر دوره موجب به وجود آمدن يك سلسله دست آوردهاى ارزشمند هنرى مى شود. بنابراين، استعداد و درك زيبايى از جمله مواهب به وديعت نهاده شده در وجود انسان است كه به بركت آن، وى قادر است از طريق مطالعه و تامل در ظرافت هاى زيباى نظام آفرينش، زمينه كمال روحى و معنوى خود را فراهم سازد.
2. خودآرايى و زينت به عنوان بخشى از حس زيبايى، نه تنها آثار بسيارى در روح و روان فرد دارد بلكه موجب تعالى و رشد افراد جامعه نيز مىشود. در مقابل، پرهيز از خودآرايى و پريشانى و ژوليدگى چون با خواست فطرى انسان در تعارض است، به تدريج اثرات منفى در روان او به جاى مىگذارد كه افسردگى روحى، عدم تعادل روانى و بىتوجهى به نعمتها و سركوبى علائق طبيعى و.. . از جمله آنهاست. از آنجا كه اين امور، در نهايت به سلامت زندگى فرد و نظام اجتماعى زيان هاى جبران ناپذيرى متوجه مىسازد لذا، در احكام اسلامى به شيوه هاى مختلفى با اينگونه رفتارها مقابله شده است. به عنوان مثال، در سيره اولياء الهى همواره با اين منطق غلط ناآگاهان كه پرهيز از خودآرايى را دليل وارستگى از قيد نفس و بى اعتنايى به زخارف دنيوى به حساب مى آورند به طور جدى برخورد شده است. زيرا، اين كار علاوه بر اينكه موجبات نفرت ديگران را فراهم مى آورد، با اصل عزت نفس و كرامت و منزلت انسانى همخوانى ندارد. مولىالموحدين على عليه السلام مى فرمايند: «التجمل من اخلاق المؤمنين» (2) خودآرايى از ويژگى هاى خاص انسان هاى مؤمن است.
3. در رهنمودهاى پيشوايان اسلام در مورد خودآرايى به موارد زيادى تصريح و تاكيد شده است كه از جمله آنهاست: لباس تميز و آراسته، شانه كردن موى سر و صورت، نظافت بدن، خوش بو كردن بدن و لباس ها، پرهيز از كارهايى كه دون شان انسان مؤمن است و...
4. هرچند اسلام توصيه به خودآرايى دارد، اما هرگز اين امر را منحصر به زينت ظاهر نمى كند بلكه آراستگى به فضايل معنوى و اخلاقى را كه زمينه ساز سعادت و كمال روحى او هستند. مهمتر از آراستگى ظاهر مى شمارد. به عبارت ديگر، اسلام با تعاليم حيات بخش خود نخست به ايجاد اعتدال در اخلاق و فضيلت هاى روحى مى پردازد و پيروان خود را به درك زيبايى هاى مافوق عالم ماده رهنمون مى كند، و آنان را از گرفتارشدن به هرگونه سطحى نگرى در اين مساله نجات مىبخشد. در عين حال، تلاش مىكند كه افراد فقط به زينت ابعاد ظاهرى جسم و محيط زندگى خود نپردازند. در اشاره به چنين واقعيتى على عليه السلام مى فرمايند: «زينة البواطن اجمل من زينة الظواهر» (3) زينت درونى از زينت ظاهر بسيار زيباتر است. چه، هم از نظر تاثير و هم از نظر ماندگارى، زينت درونى در كمال حقيقى انسان مؤثرتر است.
5. گرچه در مجموعه تعاليم اسلامى به خودآرايى توصيه و تاكيد فراوان شده است اما به جهت در امان ماندن از عوارض منفى افراط و تفريط در خودآرايى و مدگرايى، حدود و چارچوب خاصى نيز براى آن تعيين شده است. به عنوان مثال، تاكيد شده است كه وسيله خودآرايى يا محيط آرايى اولا، بايد حلال باشد و از راه مشروع تهيه شود. ثانيا، سبب اسراف در سرمايهها و استعداد نباشد. ثالثا، از هرگونه شائبه تجمل پرستى و جنبه خودنمايى داشتن برى باشد. رابعا، به گونهاى نباشد كه زمينه تحريك هواهاى نفسانى و اميال جنسى ديگران را فراهم كند. خامسا، به صورت تقليد كوركورانه از ديگران انجام نگيرد و... در يك كلام از بررسى تعاليم اسلامى به دست مى آيد كه اسلام نه تنها خودآرايى را منع نمى كند بلكه به شيوه معقول و منطقى بر آن تاكيد مى كند. در عين حال، هميشه و در همه حال، از افراط و تفريط در هر چيزى منع مى كند. (4)
پى نوشتها:
1. فرهنگ معين، ج 3، ص 3957
2. شرح غرر و درر آمدى، ج 1، ص 307، حديث 1175
3. پيشين، ج 4، ص 117، حديث 5503
4. جهت اطلاع بيشتر رجوع كنيد به: آيين بهزيستى اسلام، ج 2 و 4 مراجعه فرماييد.