علم و تفکر

خوزستان

استان خوزستان


موقعیت جغرافیایی استان خوزستان

استان خوزستان با مساحتی حدود 64236 کیلومتر مربع، بین چهل و هفت درجه و چهل یک دقیقه تا پنجاه درجه و سی و نه دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ و بیست و نه درجه و پنجاه و هشت دقیقه تا سی و سه درجه و چهار دقیقه عرض شمالی از خط استوا، در جنوب غربی ایران واقع شده است. این استان از شمال غربی با استان ایلام، از شمال با استان لرستان، از شمال شرقی و شرق با استان های چهار محال بختیاری و کهگیلویه و بویر احمد؛ از جنوب با خلیج فارس و از غرب با کشور عراق هم مرز است. بر اساس تقسیمات کشوری سال 1357، این استان دارای پانزده شهرستان، سی و پنج بخش، سیزده دهستان و 4496 آبادی دارای سکنه می باشد. مرکز استان خوزستان شهر اهواز و سایر شهرستان های آن عبارتند از: آبادان، اندیمشک، اهواز، ایذه، باغ ملک، بندر ماهشهر، بهبهان، خرمشهر، دزفول، دشت آزادگان، رامهرمز، شادگان، شوش، شوشترو مسجد سلیمان.

شمال و شرق خوزستان را سلسله جبال زاگرس فرا گرفته است که ارتفاعات آن در جهت جنوب غربی کاهش می یابد، به طوری که در نواحی جنوب تر به صورت تپه ماهورهایی نمایان می شود. استان خوزستان را از نظر پستی و بلندی می توان به دو منطقه کوهستانی و جلگه ای تقسیم کرد و منطقه کوهستانی در شمال شرق استان قرار گرفته و منطقه جلگه ای آن از جنوب دزفول، مسجد سلیمان، رامهرمز و بهبهان آغاز شده و تا کرانه های خلیج فارس و اروند رود ادامه می یابد. استان خوزستان دارای آب و هوای مختلف است: آب و هوایی نیمه بیابانی که شهرهای آبادان، خرمشهر، ماهشهر، هندیجان، دشت آزادگان و نواحی دزفول، بهبهان، رامهرمز، شوشتر و نواحی شمال اهواز را در بر می گیرد.

آب و هوای استپ گرم که نواحی شمال دزفول، بهبهان، رامهرمز، شوشتر و شمال اهواز رادر بر می گیرد. استان خوزستان تحت تاثیر سه نوع باد قرار دارد: اولین باد، جریان سرد نواحی کوهستانی و دومین باد( شرجی)، جریان گرم و رطوبتی از خلیج فارس است که به سوی جلگه می وزد.

سومین باد یا باد سوم از عربستان می وزد و همیشه مقداری شن و خاک و رطوبت همراه دارد. بر اساس داده های ایستگاه های سینوپتیک استان خوزستان در سال 1375، حداقل مطلق درجه حرارت منفی دو دهم درجه سانتیگراد و حداکثر مطلق درجه حرارت با چهل پنجاه درجه سانتیگراد در اهواز گزارش شده است.

جغرافیای تاریخی استان

استان خوزستان یکی از کهن ترین سرزمین های تمدن بشری است. این تمدن در شش هزار سال پیش در شوش پدید آمد، هزار سال بعد دولت مقتدر عیلام در شوش پایه گذاری شد و سه هزار سال پیش از میلاد، دولت عیلام توسط آشوریان منقرض گردید. در سال ششصد و چهل قبل از میلاد شوش به دست آشوری ها تسخیر و به دو بخش تقسیم شد. قسمت شمالی عینی انزان به دست پارس ها افتاد و قسمت جنوبی آن به تصرف آشور درآمد.

در تابستان سال پانصد و سی هشت قبل از میلاد کوروش هخامنشی به بابل لشکر کشید و با شکست بابل کلیه خاک عیلام جزء متصرفات هخامنشی گردید و شهر شوش به عنوان یکی از پایتخت های هخامنشی برگزیده شد. داریوش هخامنشی در حدود پانصد و بیست و یک قبل از میلاد شوش را به مرکز شاهنشاهی خود تبدیل کرد و در آن کاخ باشکوهی از سنگ به نام هدیش احداث کرد.

در زمان خشایار شاه پایتخت های ایران از جمله شوش به اوج عظمت و رونق رسیدند. با حمله اسکندر دوران اوج و شکوه سلطنت خیره کننده هخامنشیان به پایان رسید.

در سال سیصد و سی و سه قبل از میلاد اسکندر بر هخامنشیان پیروز شد و شهر بابل و شوش را با ذخایر بسیار ارزشمند طلا و نقره تصرف کرد. پس از فوت اسکندر در بابل جانشینان او در ایران دولت سلوکیان را تشکیل دادند. در سال صد و هشتاد و هفت قبل از میلاد در اثر ضعف دولت سلوکی پارس و خوزستان متحد شدند و از دولت سلوکی جدا شدند.

مهرداد اول اشکانی ( صد و چهل تا صد و شصت و چهار) نیز« دقریوس» شاه سلوکی

را در جنگی شکست داد و شخصی به نام کامثاسکیر را که از خاندان اشکانی بود به حکومت خوزستان منصوب کرد. با قدرت گرفتن ساسانیان این ناحیه رو به عمران و آبادی گذاشت. شهر جندی شاهپور با دانشکده بسیار معروف نیز از شهرهایی است که در این دوران از رونق و شکوفایی چشمگیری برخوردار بوده است.

پس از شکست یزدگرد سوم در جنگ معروف نهاوند، ایرانیان به مرور به دین اسلام گرویدند. از سال هفده هجری قمری در عهد خلافت عمر که کشور گشایی مسلمانان به پیروزی تازه ای دست یافته بود، بصره به عنوان یکی از حاکم نشین ها و و نایب الحکومه انتخاب شد. مهمترین و خونین ترین واقعه نخستین قرن اسلام در خوزستان قیام توده های بدوی و روستائیان عرب و ایرانی بود که زیر لوای خواج یا ارزقیان سر به شورش برداشتند. حجاج بن یوسف در سال هفتاد و هشت هجری قمری این قیام را با بی رحمی و سنگدلی سرکوب کرد.

قیام دیگری نیز در سال های دویست و چهل و نه هجری قمری به رهبری صاحب آلزنج خوزستان را فراگرفت.در اواسط سده سوم هجری قمری دولت عباسیان رو به انحطاط گذاشت و زمینه رشد قیام ایرانیان فراهم شد.

یعقوب لیث از سیستان علم استقلال برافراشت و در شوال سال 261 هجری قمری فارس را تسخیر و به سرعت حمله به بغداد را ( مقر خلافت عباسیان) آغاز کرد، ولی بلافاصله به شوش و شوشتر عقب نشینی کرد. در سال 288 هجری قمری عمر و لیث جانشین یعقوب در خوزستان به قتل رسید. در سال 326 هجری قمری معزالدوله دیلمی ، کرمان و  خوزستان را تصرف کرد.

با روی کار آمدن سلجوقیان ابوکالیجاد دیلمی به حکومت خوزستان منصوب شد و در سال 434 هجری قمری با همین سمت در گذشت. از این سال تا سال 845 هجریقمری به ترتیب خوارزمشاهیان، خاندان شلمه افشار، اتابکان فارس، آل مظفری، آل جلایر، تیموریان بر تمام یا قسمتی از خوزستان حکم راندند.

در سال 845 جنبش مذهبی دیگری به عنوان مشعشعیان در این نواحی شکل گرفت. رهبر این جنبش سید محمد مشعشع ادعای مهدویت داشت و از این زمان خوزستان به دو ناحیه عرب نشین و غیر عرب نشین تقسیم شد.

در سال 872 هجری قمری سلسله ایلخانان به دست آق قویونلوها منقرض شد و سید محسن فرزند سید محمد مشعشع از اوضاع آشفته ناشی از آن استفاده کردو بر سراسر خوزستان مسلط شد. پادشاهان صفوی چندین بار برای سرکوب مشعشعیان و افشار به خوزستان لشگر کشیدند هر بار پس از سرکوب آنها مشعشعیان را بر حکومت نواحی تحت تسلط آنها ابقا کردند.

با انقراض صفویان به دست محمد افغان خوزستان همچنان به تهماسب میرزا جانشین پادشاه شکست خورده صفوی وابسته باقی ماند و حمود افغان برای دست یافتن به این ناحیه در سال 1136 هجری قمری لشگری به این ناحیه گسل داشت ولی نتیجه ای نگرفت.

نادرشاه، افغان ها را از اصفهان بیرون راند و در بهار سال هزار و صد و چهل و دو هجری قمری از راه فارس و کهگیلویه روانه خوزستان شد. پس از قتل نادر، خاندان مشعشعی بار دیگر به ریاست موسی مطلب هویزه را به تصرف درآوردند.

مشعشع ها پس از استقرار در هویزه به سوی شوشتر، دزفول و شوش روی آوردند و با طایفه آل کثیر جنگیدند و نواحی مزبور را تصرف کردند. درهمین دوران کریم خان زند پس از ده سال کشمکش و جدال قدرت را به دست گرفت.

پس از درگذشت کریم خان زند بار دیگر خوزستان دچار هرج و مرج شد. در زمان فتحعلی شاه قاجار خوزستان به دو بخش تقسیم شد. بخش شمالی، شامل شوشتر، دزفول، هویزه جزء کرمانشاهان، به محمد علی میرزای دولت  شاه سپرده شد و بخش جنوبی آن شامل رامهرمز، فلاحیه و هندیجان جزء فارس  به حسینعلی میرزا پسر دیگر فتحعلی شاه واگذار شد. دولت شاه شاهزاده مقتدر قاجاری دوباره برای سرکوب مخالفین به خوزستان لشگر کشید. در زمان همین شاهزاده بند معروف میزان در شوشتر بازسازی شد و آب به شاخه شطیط و نهرداران جریان یافت.

در سال هزار و دویست و شصت و هفت هجری قمری قوای انگلیس از طریق خرمشهر وارد خوزستان شد و تا اهواز پیش آمد و به آنش هر دست یافت. پس از سال هزار و دویست و هفتاد سه هجری قمری که جنگ انگلیس با اییران روی داد تا پایان حکومت ناصرالدین شاه که چهل سال طول کشید در خوزستان جنگی روی نداد.

در این زمان عشایر عرب به چند بخش تقسیم شده و هر بخش شیخی جداگانه داشت که حاج جبار خان نام آورتر از دیگران بود و پس از جنگ انگلیس فداکاری هایی از خود نشان داده بود، توسط ناصرالدین شاه به رتبه سرتیپ اولی ارتقاء یافت. پس از او پسرش شیخ خز عل جانشین پدر شد و با کشتن برادر زمام امور را به دست گرفت.

این مرد که با حمایت انگلیس سراسر استان خوزستان را به چنگ آورده بود.

انگلیس ها عثمانی ها را از خوزستان بیرون کردند و رشته اختیار سراسر خوزستان را به دست گرفتند. در خرمشهر، اهواز و شوش سپاه مستقر ساختند و در هر یک از شهرهای شوشتر و دزفول اداره سیاسی یا کنسولگری و عدلیه دایر کردند و در همه جا اداره های پست و تلگراف را به دست گرفته و سرپرستی آن ها را به مأموران خود واگذار کردند.

از سال 1332 تا 1339 هجری قمری این وضع پایدار بود و شیخ خز عل نیز خود را امیر خوزستان (عربستان) میخواند. در دوران رئیس الوزرایی رضاشاه سپاهی از شیراز به بهبهان، سپاهی از اصفهان و سپاه سومی از بروجرد عازم سرکوب شیخ خز عل در خوزستان شد. پس از جنگی کوتاه شیخ خز عل شکست خورد و با فرستادن پیامی به رئیس الوزرا امان خواست و بدین وسیله عمر یکی دیگر از حکام محلی به سود قدرت یافتن دولت مرکزی به پایان رسید.

صنایع دستی روستایی:

وفاداری روستاییان به سنت ها از عوامل مهم تولید محصولاتی است که با همت آنان با مواد اولیه موجود تولید می شود این محصولات علاوه بر رفع مایحتاج شخصی تولید کنندگان به بازار عرضه می شود که می تواند ممر در آمدی در کنار کار اصلی آن ها محسوب شود.

روستاییان استان خوزستان محصولاتی گوناگون که حاصل دسترنج ان ها است تولید می کنند که عمده ترین آن ها شامل: حصیر، گلیم، قالی، پارچه عبایی و ... است.

صنایع دستی شهری:

اگر چه صنایع دستی شهری امروزه رونق گذشته را ندارد معهذا هنوز صنعتگرانی هستند که به امر تولید ابزار و لوازم دست ساز اشتغال دارند. اموری همچون: بافت انواع پارچه، گلیم، قالی، تهیه گیوه، خراطی، میناکاری و ساخت وسایل فلزی و قلمزنی از جمله این صنایع است.

مجموعه صنایع دستی عشایری، روستایی و شهری استان خوزستان برحسب نوع مواد اولیه که درتولید به کار می رود به چند گروه تقسیم می شود.

-         بافته هایی که برای تولید آنها از دار استفاده می شود، شامل قالی و گلیم . این بافته ها که به بافته های داری موسوم هستند در شهرهای مسجد سلیمان، هفتگل، دزفول و مناطق روستایی و عشایری تولید می شوند.

-         بافندگی شامل: احرامی، عبا، سیاه چادر، چوقا، پشتی، خورجین (هورژین) که در مناطق عشایری، روستایی و شهری مانند: شوشتر، دزفول، بهبهان، سوسنگرد، شوش و ... انجام می گیرد.

محصولات پوستی که عشایر و روستاییان مناطق مختلف استان خوزستان تولید کننده آن هستند

-         نمد مالی که درمیان روستاییان و به مقداری اندک در میان عشایر تولید می شود. در شهرهای بهبهان و دزفول نیز تولید می شود.

-         صنایع دستی حصیری و چوبی شامل: حصیر بافی ، سبد بافی و همچنین خراطی در دزفول ، آبادان و .....

-         فلز کاری و مینا سازی شامل: قلمزنی فلزات، قفل سازی و زیورآلات در شهرهای اهواز، سوسنگرد و هویزه.

بافته های داری:

همانطور که گفته شد بافته هایی است که از دار برای تولید آن ها استفاده می شود که دارها یا عمودی هستند و یا افقی . بعضی از این بافته ها گره دار هستند مانند قالی و گبه و برخی مانند گلیم و زیلو پود باف بوده و بعضی مانند ورنی و شیرکی پیچ پود پیچ هستند.

در استان خوزستان بافته های دارای به شیوه گره زنی یا پود گذاری بافته می شود و شامل قالی ، قالیچه و گلیم است و بافندگان اصلی انها زنان ایلی و روستایی هستند که بر روی دار افقی که بر روی زمین قرار می گیرد کار بافتن را انجام میدهند. نقشه ها اکثرا ذهنی و طرح ها هندسی است و رنگ های قرمز، مشکی، سبز، نارنجی، سفید، سرمه ای در بیشتر بافته ها کاربرد دارد.

زنان و دختران عشایر عرب نیزبه صورت محدود به کار بافت قالی اشتغال دارند و قالی هایی با نقش هندسی و با استفاده از رنگ های قرمز، نارنجی ، صورتی، مشکی، زرد کدر، سرمه ای و سفید می بافند.

گلیم:

دراستان خوزستان بافته دیگری که بیشتر به صورت دارهای افقی و بعضا به صورت عمودی بافته می شود گلیم است. که بافندگان آن عشایر بختیاری و عشایر عرب هستند، گلیم هایی نیز در هفتگل بافته می شود که نقوش آن ها شباهت به بافته های عشایر قشقایی فارس دارد.

از مناطق اصلی گلیم بافی در خوزستان روستای عرب نشین غزی است که گلیم های آن غالبا دارای تار پنبه ای و پود پشمی است و به رنگ های قرمز، صورتی، سبز، نارنجی، آبی ، سرمه ای و سفید است. نقوش گلیم های غزی هندسی و ذهنی است و بافتی ساده دارد.

گلیم پارچه ای:

زنان عشایر بختیاری و روستائیان مناطق بختیاری نشین خوزستان در نواحی هفتگل و مسجد سلیمان با استفاده از لباس های مندرس خود گلیم های راه راه و محکمی می بافند که برای فرش کردن کف اتاق یا سیاه چادر از آنها استفاده می کنند: ابتدا پیراهن و دامن های پرچین از کار افتاده را بصورت نوارهای رشته رشته و باریک به پهنای یک انگشت پاره می کنند و این رشته ها را بوسیله پره می تابانند. سپس ریسمان های بوجود امده را بصورت گلیم می بافند.

محصول به دست آمده در صورت انتخاب رنگ های مناسب درکنار یکدیگر،محکم و مقرون به صرفه است.

پشتی:

از دیگر صنایع دستی استان خوزستان می توان از پشتی هایی نام برد که دربهبهان تولید می شوند و معمولا دارای تار پنبه ای و پود پشمی رنگین و به ابعاد 110در 70 سانتی متر است.

نقش این پشتی ها مرکب از راه های پهن و باریک افقی به رنگ های: سبز، زرد، قهوه ای، سرمه ای، سفید، نارنجی و آبی نفتی است. قسمت ابتدا و انتهای هر پشتی معمولا سرمه ای رنگ است.

موج:

بافت موج در استان خوزستان و خصوصا در شهر بهبهان رایج است و برای بافت آن از دستگاه های نساجی سنتی استفاده می کنند. نوعی پارچه دستباف است که اندازه های متفاوت دارد. در واقع موج همان دستبافی است که در سایر نقاط ایران به رختخواب پیچ یا چادر شب نیز معروف است. کردها نیز به آن موج می گویند و لرها آن را ماشته می نامند.

مقنعه:

پارچه ای است ساده بافت و بدون نقش و یک رنگ که مردان بعضی مناطق برای عمامه و شال کمر از آن استفاده می کنند. زنان دو یا سه قطعه آن را به هم دوخته و پارچه عریضی بدست می آورند که برای روسری و مقنعه مورد استفاده قرار می گیرد.

احرامی:

از محصولاتی است که در شوشتر بافته می شود. احرامی پارچه ای است با تار پنبه ای و پود پشمی به رنگ های سرمه ای، زرد، سبز، سفید، نارنجی، قرمز و....

ابریشم بافی:

بافت این نوع پارچه در دزفول رایج است. در تهیه این محصول از نخ ابریشم مصنوعی ( ویسکوز) استفاده می شود. به دلیل ظرافت خاصی که دارد به مصرف شله (روسری عربی ) می رسد، طول این پارچه 20 متر و عرض آن ها 40 سانتیمتر است. پس از بافت آن را به قطعات 4 متری در آورده و برای روسری مورد استفاده قرار داده عده ای نیز قطعه 4 متری را به دو قسمت تقسیم کرده و از وسط آن ها را کنار یکدیگر قرار داده و به صورت تو دوزی بهم می دوزند. شله ای که از این طریق به دست می آید2 متر درازا و 80 سانتی متر پهنا دارد.

عبا بافی:

بافت عبا در خوزستان سابقه ای دیرینه دارد به طوریکه می گویند پیشینه اش به بیش از پانصد سال می رسد. در گذشته عبا بافی در این استان در شهرهای دزفول، شوش، و سوسنگرد و بهبهان رواج داشته است. هم اکنون تولید آن بیشتر در شهرهای سوسنگرد و بهبهان انجام می شود.

این عباها معمولا به رنگ های خرمایی، مشکی،خاکستری و شیری است که توسط بافندگان رنگرزی می شود. دو نوع پارچه عبایی در خوزستان بافته می شود:

1-    نوعی که برای بافتن آن از نخ هاینازک استفاده می شود که به : " هله " شهرت دارد و مناسب خوای گرم تابستان است.

2-    نوعی که تراکم تار و پودش بیشتر است و " چانچه " نامیده می شود و زمستان از آن استفاده می شود.

نمد مالی:

نمد مالی از جمله صنایعی است که دراستان خوزستان به دلیل حضور عشایر که مصرف کنندگان اصلی تولیدات هستند رواج دارد. دو شهر دزفول و بهبهان از مراکز مهم تولید نمد در این منطقه محسوب می شوند. تولیدات نمدی این شهر: زیر انداز،کپنک، و کلاه نمدی است.

کلاه نمدی:

برای تهیه کلاه نمدی به جای پشم از کرک به عنوان ماده اولیه استفاده می شود.

گیوه بافی و گیوه دوزی:

ازجمله صنایعی که در استان خوزستان قدمت دیرینه دارد گیوه بافی و گیوه دوزی است که حدود 200 سال در این منطقه رواج دارد. از مراکز اصلی این صنعت در خوزستان دوشهر دزفول و بهبهان را می توان نام برد.

گیوه انواع مختلف دارد

1-    گیوه های تخت چرمی که به چتری معروف هستند.

2-    گیوه تخت لته ای که از پارچه های فرسوده و روده گوسفند تهیه می شود.

3-    گیوه تخت لاستیکی

صنایع دستی چوبی:

در خوزستان از چوب و سایر فرآورده های گیاهی برای تولید انواعی از صنایع دستی استفاده می شود که مهمترین ان ها به این شرح است

خراطی:

خراطی چوب از هنرها و صنایعی است که بیشتر در دو شهر دزفول و بهبهان رواج دارد.

ابزار کار خراطان بسیار ساده است، شامل اره، انواع مته ، شفره،دستگاه یا چرخ خراطی و ... برای تهیه چوب نیز از درختهای توسکا و سپیدار استفاده می شود. در دزفول محصولاتی مانند میز و صندلی و مبل، چوب لباسی، بدنه قلیان، زیر قلیان، میل زورخانه، پایه آباژر، گلدان،نمکدان و ... ساخته می شود. در بهبهان نیز کارگاههای خراطی وجود دارد که محصولات انها گهواره پایه مبل است که از چوب سپیدار تراشیده می شود.

حصیر بافی:

در استان خوزستان در بیشتر مناطق روستایی و عشایری به واسطه وجود درختان خرما حصیر بافی وجود دارد. از نی های باتلاقی نیز برای بافتن حصیر استفاده می کنند.

این نوع حصیر در شهرها برای آویختن در جلوی پنجره مورد استفاده قرار می گیرد. عشایر نیز برای حصار پشت چادرهایشان و همچنین ساختن لانه مرغ و خروس ، بره، بزغاله و .... از ان استفاده می کنند.

بوریا ( حصیر زیر انداز):

بوریا یا حصر زیر انداز از محصولات استان خوزستان با الیاف برگ درختان خرما بافته می شود این حصیر از نی مردابی که در این مناطق به وفور یافت می شود نیز تولید می گردد. این نوع حصیر برای زیر انداز و همچنین پوشش سقف منازل کاربرددارد. آن را روی تیر های سقف ساختمان قرار داده و رویش را با مصالح ساختمانی می پوشانند . بوریابافی کاری است که فقط توسط مردان انجام می شود.

کپوبافی:

کپوبافی که در سالهای اخیر در استان خوزستان رونق فراوان یافته بیششتر در دهستان شهیون دزفول و روستاهای اطراف آن انجام می شود. مواد اولیه مصرفی در بافت کپو برگهای خشک نخل که در اصطلاح محلی " کرتک" نام دارد و ساقه های نازک گندم که " هلفه" گفته می شود تشکیل می دهد.

سبد بافی:

استان خوزستان که ازمراکز مهم پرورش نخل در اییران است صنعتگران از بگ درختان خرما سبدهایی درست می کنند که مصارف مختلف دارد و به آن زنبیل می گویند همچنین عشایر بختیاری خوزستان و عده ای از روستاییان اطراف دزفول از شاخه های نازک و ترکه های درختان مختلف سبدهایی می بافند که معروفترین انها سبدی است که " سله " نامیده می شود و برای آبکش کردن برنج از آن استفاده می شود.

در اندیمشک نیز عده ای از هموطنان ترک نژاد با استفاده از ترکه های درخت بید سبد هایی با اندازه و شکل های متفاوت تولید می کنند که مصارف گوناگون دارد. عشایر و روستاییان استان خوزستان نوعی سبد که " کوروک " نامیده می شود برای جابجایی ماکیان تولید می کنند.

فلز کاری:

در استان خوزستان ساخت وسایل فلزی در شهرهای دزفول ، اهواز، مسجد سلیمان،بهبهان، رواج دارد که تولیدات مختلفی از قبیل داس، تیشه، قیچی، قند شکنو .... از محصولات انان است.

آهنگران خوزستان ابتدا فلز را به اندازه و شکل دلخواه بریده و در کوره قرار می دهند پس از گداخته شدن و انعطاف پذیری با چکش زدن به شکل مورد نظر در می آورند. در اخر با استفاده از سوهان آن را صیقل می دهند.

ورشو سازی:

در خوزستان این صنعت در زمانی نه چندان دور فعالیت چشمگیری داشت. عمده فعالیت های مربوط به ورشوکاری توسط مردان و در شهر دزفول انجام می گرفت. هم اکنون نیز در شهر دزفول تعداد صنعتگر به این حرفه مشغول هستند که کار عمده آنها تولید قلیان استت. قلیان های ورشوی کار دزفول بسیار زیبا ونفیس است.

مینا کاری و قلمزنی:

از جمله فعالیت هایی که از گذشته های دور در خوزستان رواج داشته مینا کاری بر روی طلا و نقره و قلمزنی بر روی مس و برنج است که در شهر های آبادان، خرمشهر و اهواز انجام می شود که در سالهای اخیر بیشتر فعالین این حرفه دراهواز به کار خود ادامه می دهند.

تولیدات مینایی توسط" صبی ها " – که پیروان حضرت یحیی می باشند- بر روی طلا و نقره و دیگر فلزات و بیشتر بصورت زینتی و زنانه عرضه می شود. این تولیدات که نقوش معمول و متداول آنها عبارت از: شتر و ساربان،نخل، پل معلق( پل رودخانه کارون) و گنبد وقایق، برروی گردن بند، دستبند، گوشواره، انگشتر، النگو و همچنین قندان، سینی، گیره استکان و ... کاربرد دارند.

قلمزنی:

قلمزنی بر روی فلزات نیز توسط صبی ها انجام می شود. روش قلمزنی بر فلزات به این صورت است که ابتدا نقش مورد نظر را بر روی ظرف طراحی و سپس درون ظرف را از محلول قیر مذاب آمیخته با خاکستر یا خاک اره پر کرده و بعد با استفاده از قلم و چکش به نقوش حالتی فرورفته میدهند. سپس قسمت های فرو رفته را باخمیر مینا که از اکسید فلزات مختلف تهیه می شود آرایش داده و ظرف مورد نظر را در کوره گذاشته و 350 درجه سانتیگراد حرارت می دهند. به این ترتیب لایه لعابی رنگین و شفافی بر روی قسمت هایی از ظرف فلزی قلمزنی شده به وجود می آید.

تولید محصولات پوستی:

استان خوزستان به علت وجود عشایر بختیاری که بخش هایی از این منطقه را قشلاق خود قرار داده اند. و همچنین اسکان  بسیاری از انان در این خطه، از نظر تولید پوست موقعیت خاصی را دارا می باشد. در استان بدلیل وجود عشایر بختیاری که کار اصلی شان دامداری است، پوست به وفور یافت می شود. با این حال صنایع چرم و پوست چندان رواج نداشته و فقط عده کمی از عشایر آن هم برای رفع نیاز خودشان و برای ساختن لوازم مورد استفاده زندگی مانند مشک و همیان از آن استفاده می کنند. گاهی نیز از پوست برای دهل که از سازهای محلی است استفاده می کنند.