تاریخچه مدارس در ایران
مدرسه در ایران از زمان قاجار به صورت نوین شکل گرفت و تا قبل از آن آموزش در سدههای ۱۲ و ۱۳ ه.ق در مکتبخانه ها و مدارس دینی ایران در حدی بود که افراد خواندن و نوشتن و حداکثر احکام دینی را بیاموزند. اما بیشتر آنها فقط علومی را فرامیگرفتند که مربوط به مسایل دینی و مذهبی، ادبیات، حساب و هندسه، فلسفه، نجوم و دیگر علوم در سطح معینی بود و با علوم جدید آشنایی زیادی پیدا نمیکردند. از میان افرادی که این مرحله را پشت سر میگذاشتند، تعداد معدودی که توانایی مالی و علاقه به فراگیری علوم بیشتر را داشتند برای علمآموزی به شهرهای بزرگ و مذهبی که دارای مدارس علوم دینی معتبر بودند میرفتند.این مسئله موجب میشد به نیازهای روز جامعه مانند صنعت، کشاورزی، پزشکی و علوم نظامی توجه چندانی نشود. حالآنکه در اروپا، وقوع رنسانس و انقلاب صنعتی در سدههای ۱۸ و ۱۹ میلادی و پیشرفت روزافزون اروپائیها در علوم جدید موجب شد تا آنان به برتری چشمگیری در صنایع جدید و احداث کارخانهها و ادوات جنگی دست یابند.
20 سال پیش از تاسیس دارالفنون توکیو و سه سال بعد از گشایش آن در استانبول، بنا به خبری در روزنامه «وقایع الاتفاقیه» نخستین مدرسه مترقی ایرانی راه اندازی شد: «در روز یکشنبه پنجم ماه ربیع نخستین از سال 1268 هجری مطابق سنه خامسه از جلوس سعادت مانوس، مدرسه مبارکه دارالفنون، واقع در ارک محروسه تهران برحسب امر فرمان مطاع افتتاح گردید و از آن تاریخ علوم مستظرف و فنون مستحدث و صنایع مستغرب که حکمای اروپا اساس آن ها را در ظرف چندین قرن برپا ساخته بودند در این تاسیس با تقدیس انتشار همی گرفت و اشتهار همی پذیرفت».
بنا به گفته دکتر حسین محبوبی اردکانی در کتاب «تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران»: برخلاف ادعای عده ای از مورخان فرانسوی و ایرانی، اندیشه تاسیس مدرسه ای به سبک نوین از آغاز متعلق به شخص میرزاتقی خان امیرکبیر بود و وجود امثال دکتر کلوکه، دکتر تولوزان و ریشارد خان در آن تاثیری نداشته است.
امیرکبیر ترتیبات زندگی و معارف جدید را در مدت اقامت خود در روسیه و عثمانی دیده و به این فکر افتاده بود که ایرانیان برای ترقی و رسیدن به دول راقیه عالم بیش از هر چیز به مدرسه نیاز دارند. بنابراین با نظر مساعد ناصرالدین شاه این مدرسه را تاسیس کرد. پزشکی و جراحی، داروسازی و کانی شناسی و بعدها زبان انگلیسی، روسی، نقاشی و موسیقی رشته هایی بودند که در این مدرسه مترقی تدریس شدند..
استادان اتریشی دارالفنون دو روز پس از عزل او به تهران رسیدند و مدرسه ششم دی ماه 1230 هجری شمسی و کمتر از دو هفته قبل از قتل ناجوانمردانه او در حمام فین کاشان، با حضور ناصرالدین شاه و میرزا آقاخان نوری با حضور 30 شاگرد رسما گشایش یافت.در دارالفنون علاوه بر دروس اساسی، درس زبان خارجه برای شاگردان اجباری بود و در آن سه زبان فرانسه، انگلیسی و روسی تدریس میشد. دارالفنون را همچنین میتوان نخستین دانشگاه در تاریخ مدرن ایران دانست.
اولین مدارس نوین در ایران از دوران محمدشاه قاجار شکل گرفتند. اولین مدرسه را کشیشی آمریکایی بهنام پرکینز در ارومیه در سال ۱۲۵۴ ه.ق ساخت که در آن علاوه بر برخی دانشهای جدید، قالیبافی و آهنگری نیز به کودکان تعلیم داده میشد و دومین مدرسه را اوژن بوره (کشیش فرانسوی) در سال ۱۲۵۵ در تبریز بنا کرد. بوره بهدنبال آن بود که دارالفنونی تأسیس کند و ایرانیان را از هر قوم و مذهبی با علوم جدید و زبان فرانسوی آشنا کند. او تمام مخارج مدرسه را خودش میپرداخت. بعدها مدرسه دیگری در جلفای اصفهان توسط بوره تأسیس شد.
در سالهای سلطنت ناصر الدین شاه قاجار، با وجود اینکه مدرسه دارالفنون افتتاح شد، اما اقدامات آموزشی در همین حد باقی ماند و دانش آموزان دوره ابتدایی کماکان در مکتب خانهها آموزش میدیدند. اما از ابتدای سلطنت مظفر الدین شاه، به علت آشنا شدن بیشتر مردم با محیط فرنگستان و رواج افکار جمعی از ثروتمندان که ضمناً خود را جزو طبقه روشنفکر میدانستند به تأسیس مدارس ابتدایی و متوسطه اقدام کردند و در کار ایجاد مدارس نوین به سبک اروپایی پیشقدم شدند.
نخستین مدارس در ایران؛ مسیری به سوی تجدد
دبستان ارفع الدوله :ارفع الدوله (سفیر ایران در یکی از کشورهای اروپایی) با سرمایه شخصی اقدام به ایجاد دبستانی با نام خود نمود که در آن عده ای محصل به صورت شبانهروزی و رایگان آموزش میدیدند؛ و حتی هزینه لباس و خوراک آنان از سوی بانی مدرسه پرداخت میشد.
دبستان رشدیه: میرزا حسن تبریزی(رشدیه) از بنیانگذاران مدارس نوین برای ایجاد مدرسه در شهرهای تبریز، مشهد و تهران است که شاید چون ایرانی بود، با سرزنشها و آزار هموطنان مواجه شد.
رشدیه، موسس مدارس نوین در ایران، درست در سال تاسیس دارالفنون (1230) در تبریز به دنیا آمد. او فرزند ملاهادی از علمای بنام تبریز بود و برخلاف توصیه های اولیه پدر، مبنی بر خواندن درس طلبگی، تصمیم گرفت راهی استانبول و بیرون شود و در آن جا نظامات جدید و شیوه های نوین تدریس را بیاموزد.
به گفته دکتر اقبال قاسمی پویا، نویسنده کتاب «مدارس جدید در دوره قاجاریه: بانیان و پیشروان»، «اقدامات رشدیه نقطه عطفی در تاریخ آموزش و پرورش مدرن در ایران به شمار می آید؛ زیرا با تلاش های او بود که شاگردان مکتب ها توانستند از رنج مکتبخانه ها رهایی یابند.»
رشدیه پس از پایان تحصیلات و آموختن روش های جدید ابتدا به ایروان رفت و با راه اندازی مدرسه ای، به سبکی نو برای مسلمان زادگان قفقاز، به کار تعلیم و تربیت کودکان مشغول شد. ناصرالدین شاه که در راه برگشت از سفر اروپا، از وجود چنین مدرسه ای آگاه شده بود، به رشدیه فرمان داد برای راه اندازی چنین مدرسه ای عازم ایران شود، اما افسوس که سعایت اطرافیان فاسد و البته دهان بینی و بی حمیتی شاه باعث شد، هنوز فرمان اول خشک نشده، دستور ممانعت از ورود رشدیه به کشور صادر شود و حتی او را تا زمان ورود شاه به کشور در مکانی حبس کنند.
ملازمان با تفهیم این نکته به شاه که رشدیه با آموزش دروس جدید، قوانین غربی را میان نفوس ایرانیان رواج خواهدداد و اساس سلطنت را به خطر خواهدانداخت، مانع از حضور آن برای خدمت به سرزمین مادری اش شدند. به این ترتیب ناصرالدین شاه در برابر دومین موسس مدارس نوین در ایران نیز رویه ای خصمانه در پیش گرفت، اما این پایان کار میرزا حسن خان نبود پس از مدتی از این ماجرا عازم ایران شد مدرسه رشدیه را در سال 1267 در محل ششگلان تبریز راه اندازی کرد. از آن پس بارها تبعید و تکفیر شد، دانش آموزان مدارسش به ضرب چوب و چماق اراذل و اوباش کشته شدند، معاندان به پایش تیر زدند و حتی مدرسه اش را با بمب منفجر و بارها به قتل تهدیدش کردند، اما او هرگز از پای ننشست و تا آخرین روزهای عمر طولانی اش به دنبال آموختن علوم نوین به فرزندان مردم عصر خویش بود.
سرانجام و پس از عمری تلاش برای گسترش علم و مبارزه با جهل و خرافه، در حالی که ساکن شهر قم بود، در سال 1323 و در دوران سلطنت پهلوی دوم درگذشت. در واپسین ساعات عمر چنین وصیت کرد: «مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند و از این بابت روحم شاد شود.»
در پی سال هایی که رشدیه و میرزا تقی خان امیرکبیر به دنبال راه اندازی مدارس جدید بودند، کسان دیگری نیز به تاسی از آنان در شهرهای دیگر و دارالخلافه تهران مدارس نوین تاسیس کردند که از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
مدرسه خیریه: در عصر مظفری و به کوشش میرزاکریم خان سردار مکرم فیروزکوهی و با مشاورت حاج شیخ هادی نجم آبادی تاسیس و به عنوان دومین دبستان با شیوه جدید پس از مدرسه رشدیه معروف شد.
مدرسه علمیه: با همت احتشام السلطنه و علی خان نظام العلوم مدرسه ای تاسیس شد که هدف افتتاح آن بالا بردن کیفیت آموزش به کودکان بود. به این ترتیب، مدرسه در دو سطح ابتدایی و علمی در ذی الحجه 1315 در تهران آغاز به کار کرد.
مدرسه مظفریه: در جمادی الثانی 1316 در تهران به دست حاج شیخ مهدی شریف کاشانی و در محله بازار کوچه غریبان افتتاح شد و چون رونق نگرفت، پس از مدتی تعطیل شد.
مدرسه بهشت آیین (اصفهان): نخستین مدرسه دخترانه شهر اصفهان که در سال 1279 خورشیدی در زمان حکومت مظفرالدین شاه قاجار به دست مسیونرهای مذهبی انگلیسی در شهر اصفهان تاسیس شد و همچنان فعال است.
مدرسه ادب (اصفهان): از مدارس قدیمی اصفهان است که کشیش رابرت بروس آن را در عهد ناصری، حدود سال 1249 خورشیدی، در محله جلفای اصفهان به عنوان مدرسه راه اندازی کرد و سپس کالج شد.
مدرسه مظفریه شرافت (رشت): در سال 1277 هجری شمسی به دستور محمدولی خان سپهسالار (نصرالسلطنه)، حاکم وقت گیلان، مدرسه ای با این نام در یکی از خانه های شهر تاسیس و با همیاری مردم به ساختمانی دو طبقه، در محله سبزه میدان، منتقل شد.
نام آورانی چون: محمّد معین ،فضلالله رضا ،عنایتالله رضا ،هوشنگ ابتهاج و مجید سمیعی در این مدرسه تحصیل کردهاند
مدرسه شوکتیه (بیرجند): این بنا در سال 1269 هجری شمسی به دستور محمدابراهیم خان شوکت دوم و تحت تاثیر مدرسه دارالفنون ساخته شد. مدرسه شوکتیه سومین مدرسه به سبک جدید در ایران محسوب می شود.
مدرسه ملی ناصری خلخال:یکی از اولین مدارس مدرن در آذربایجان، مدرسه ناصری خلخال است. همانند شهر تبریز در خلخال نیز ناصر روائی با مساعدت و زحمات شخصی خویش به تأسیس مدرسه ملی در ولایت آذربایجان عصر قاجاریه اقدام کرد.
وی در سال ۱۲۸۴ هجری شمسی به فکر تأسیس و ایجاد مدرسه در خلخال افتاد. در آن زمان به غیر از تبریز در هیچ شهر آذربایجان مدرسه وجود نداشت. تحصیلات مانند سایر نقاط کشور در مکتب خانهها انجام میگرفت. از حسن اتفاق در زمانی که ناصر روائی به فکر تأسیس آموزشگاهی با اصولی جدید و مدرن بود، میرزا محمد تقی معروف به حاج معلم پس از سالها کسب علم و تجربه در باکو، برای دیدار اقوام و خانواده خویش به خلخال آمده بود.
روائی فرصت را مغتنم شمرد و منظور خویش را با حاج معلم در میان گذاشت که پس از مذاکره و بحث و تبادل نظر، میرزا محمد تقی پیشنهاد ناصر روائی مبنی بر مدیریت مدرسه را بر عهده گرفت و نخستین مدرسه ملی در آذربایجان بنام ” مدرسه ناصری” در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در خلخال تأسیس شد.تحصیل در این مدرسه رایگان بود و بنا به اسناد تاریخی ناصر روائی از جیب خود مخارج آن را عهدهدار بود و از کمکهای افراد خیر زمان هم برای اداره مدرسه استفاده میکرد. تدریس در این مدرسه به زبان ترکی آذربایجانی انجام میشد. متأسفانه در پاییز۱۲۸۶ هجری شمسی بر اثر هجوم افراد یاغی و اشرار محل و بروز نا امنی در منطقه مدرسه ناصری منحل و اثاثیه آن غارت شد. در سال ۱۲۸۹خورشیدی مجدداً بر اثر همت و مساعدت اهالی خلخال مدرسه مجدداً بازگشایی شد.
مدارسی برای تمام ادوار
در یکی از جامع ترین شرح احوال این مدارس، دکتر عیسی صدیق در کتاب «یادگار عمر» می نویسد: «هر روز زنگ اول بامداد را با سایر شاگردان مدرسه در تالار بزرگ که قریب ده پله از کف حیاط بالا بود، بر زمین می نشستیم و خان بابا خان قجر، ناظم مدرسه، با آوای دل انگیز قرآن تلاوت می کرد. هر یک از ما قرآنی کوچک در دست داشت و آیاتی را که خوانده می شد آهسته تکرار می کرد... وقتی کار روز پایان می یافت، همگی در حیاط مدرسه به صف می ایستادیم و یکی از شاگردان با صدای بلند خطابه می خواند و در آخر هر جمله برای سلامتی علمای اعلام، شاه، حفظ مملکت و بقای اسلام آمین می گفتیم. »
سیاهه مدارسی که بعد از دارالفنون و رشدیه به سبک مدارس جدید در ایران راه اندازی شد، بسیار زیاد است و پرداختن به آن ها در این جا امکان پذیر نیست، اما مسلما در پی تلاش های خستگی ناپذیر بانیان اولیه ورود تجدد به ایران و هزینه هایی که پرداخته شد، کم کم مدارس جدید در نزد مردم به عنوان روشی برای رهایی از جهل و بی سوادی شناخته شد و به مرور و در پی گذر سال ها، نظام کهن مکتبخانه ای برای همیشه در ایران برافتاد و راه برای تاسیس نخستین دانشگاه های ملی در طی سال های بعد باز شد؛ مسیری که نام های پرافتخاری چون امیرکبیر و میرزا حسن رشدیه آغازگر آن بودند و عده زیادی از عاشقان تعلیم و تربیت به دنبال آنان در این مسیر گام نهادند
ورود دختران به مدارس
تا بعد از مشروطیت مدرسه ای برای دختران ایجاد نشد، به عوام چنین تلقین میشد که درس خواندن برای دختران لازم و جایز و پسندیده نیست و شاید شرط عفت را در زندگی کنج خانه نشستن و نداشتن سواد میدانستند. ثانیاً عامه مردم نظر خوبی به تحصیل در مدارس جدید نداشتند
پس از انقلاب مشروطیت گفتگوهایی بین نمایندگان صورت گرفت. پاره ای از آنان چون ناظمالاسلام از تأسیس مدارس دخترانه حمایت نمودند و گفتند: «در تربیت بنات و دوشیزگان وطن بکوشیم و به آنها لباس علم و هنر بپوشیم، چه تا دخترها عالم نشوند، پسرها بخوبی تربیت نخواهند شد».این اقدامات در حالی صورت گرفت که اوضاع ایران بسیار منقلب بود و به هرگونه نوگرایی در جامعه با دیده شک و تردید نگریسته میشد. با تمام دشواریها، پس از بالا رفتن سطح آگاهیهای جامعه و احساس ضرورت ایجاب مدارس دخترانه، پنج تن از بانوان آزاداندیش و دلسوز ایرانی دست به کار شدند و در همان زمانی که نمایندگان به بحث و جدل پایان ناپذیر دربارهٔ چگونگی ایجاد این مدارس میپرداختند، به تأسیس اولین مدارس دخترانه ایران اقدام کردند..
راهاندازی اولین مدرسه دختران در ایران توسط شخصی به نام بانو آزموده در تهران بود.
مدرسه پرورش: شخصی به نام بانو آزموده در تهران نخستین مدرسه دخترانه را به نام «پرورش» در سال ۱۳۲۱قمری(۱۲۸۲خورشیدی) افتتاح کرد. اما به دلیل ضدیت و فشار مخالفان فرهنگ، عمر این مدرسه پس از چهار روز فعالیت به سر آمد. ماموران دولت با تهدید و فحاشی مدرسه را بستند.
مدرسه دوشیزگان: در سال ۱۳۲۴ هـ. ق مدرسه ای به نام مدرسه دوشیزگان توسط بانو بی بی خانم استرآبادی ، برای دختران گشایش یافت. اما با وجود ایستادگی بی بی خانم در برابر مشکلات، مدرسه دوشیزگان نیز تعطیل شد.
مدرسه ناموس:مدرسه ناموس، در سال ۱۳۲۶هـ. ق توسط خانم طوبی آزموده در خیابان فرمانفرما، نزدیک چهارراه حسنآباد تأسیس شد. آزموده، که با شرایط آن روزگار آشنایی داشت با تدبیری جدید شروع به کار نمود. در ابتدا به تأسیس کلاسهای اکابر برای بانوان اقدام نمود و سپس قرآن و تعالیم مذهبی و علم الحدیث را در دروس گنجاند و سالی یک بار در مدرسه مجالس روضه خوانی ترتیب داد. حضور معلم مرد در مدرسه امکان نداشت زیرا بهانه به دست مخالفان میداد و از دیگر سوی معلم زن هم نبود، بنابراین خانم آزموده به کمک جمعی، کتابهایی برای محصلان فراهم کرد و خود تعلیم دانش آموزان را به عهده گرفت. او با استقامت بسیاری در راهی که برگزیده بود، موفق شد در سال ۱۳۰۷خورشیدی نخستین دبیرستان دخترانه تهران را نیز تأسیس کند. مدرسه ناموس بعدها به صورت یکی از مهمترین و مجهزترین مدارس متوسطه تهران درآمد.
. پس از مقاومتهای فراوان زنان در برابر هنجارهای غلط آن دوران، سرانجام در سال ۱۳۲۷ ه. ق كليه دبستانهای تهران دولتی شدند و رسماً تحت نظارت اداره فرهنگ قرار گرفتند و ۴۶ باب مدارس دخترانه و پسرانه تأسيس گرديد.