علم و تفکر

شهر هگمتانه

هگمتانه

نام این شهر در سنگ‌نوشته داریوش یکم در بیستون در زبان فارسی باستان" هَمگمَتانَ "، معمولاً چنین تفسیر می‌شود که این واژه از «هَنگمَتَ» به معنای «محل گردآمدن» مشتق شده‌است و نتیجه گرفته می‌شود که پیش از شکل‌گیری دولت ماد، نوعی گردهمایی مردمی در اینجا انجام می‌شد. هرودوت به یک گردهمایی مادها که در آن دیاکو به شاهی برگزیده شد، اشاره می‌کند ولی محل آن را مشخص نکرده‌است.

در منابع باستانی و دیگر منابع، برای هگمتانه نام های مختلفی ذکر شده است:در زبان یونانی «اِکباتانا، اِگباتانا»، در زبان لاتین «اکباتانا، اکباتانا، اکباتانیس پارتیوروم » در زبان آرامی «اَحمِتَ»، در زبان ارمنی «اَحمَتَن،هَمَتَن، اِکبَتَن» و در زبان فارسی میانه «هَمَدان».

بنا بر هر دو زمینه تاریخی و باستان‌شناسی، تطبیق هگمتانه با همدان، قطعی است.  با توجه به آثار به جای‌مانده از ایران کهن، به نظر می‌رسد شهر هگمتانه توسط اقوام آریایی ماد در قرن ۱۷ قبل از میلاد تاسیس شده و به عنوان پایتخت اولین امپراتوران و پادشاهان ایرانی مورد استفاده قرار گرفته است.

با توجه به موقعیت و منابع استراتژیک هگمتانه، این محوطه احتمالاً پیش از هزاره یکم پیش از میلاد اشغال شده بود، هرچند که شواهد تاریخی و باستان‌شناختی در این مورد وجود ندارد. بنا به گفته هرودوت، هگمتانه پایتخت مادها توسط دیاکو برگزیده شد. هرودوت مجتمع شاهانه شامل قصر، خزانه‌داری و اقامت‌گاه نظامی که بر روی تپه‌ای ساخته شده بودند را توصیف می‌کند. با وجود دو سده درگیری در سرزمین‌های مادی مرکز زاگرس، آشوریان هیچ‌گونه گزارش روشنی از هگمتانه ارائه نداده‌اند و ممکن است که آن‌ها هرگز در شرق الوند پیش‌روی نکرده باشند. سنت‌های قدیمی دیگری، منشأ شهر هگمتانه را به سمیرامیس افسانه‌ای یا به جمشید نسبت می‌دهند.

شهر هگمتانه را مردمان آریایی ماد  بنا نهاده و آن را پایتخت نخستین شاهنشاهی ایرانی قرار دادند. هرودوت بنای آن را به دیاکو نخستین شاه ماد نسبت داده و گفته‌است که هفت دیوار داشته که هر کدام به رنگ یکی از سیاره‌ها بوده‌است؛ ولی گروهی از دانشمندان بنای آن را به فرورتیش، سومین شاه ماد نسبت داده‌اند.

مادها، گروهی از مردمان آریایی بودند، که در شمال، مرکز و غرب ایران ساکن شدند. عواملی مانند رشد اجتماعی و فرهنگی، تماس با گروه‌های بومی ساکن فلات ایران، وجود همسایگانی قدرتمند و احساس نیازهای جدید سیاسی و اجتماعی، آن‌ها را وادار به اتحاد و ایجاد حکومتی مقتدر نمود، به‌طوری‌که قوی‌ترین قوم آن روزگار یعنی آشوری‌ها را، برای همیشه از صفحه روزگار محو کردند.

روایات مورخین یونانی نیز حاکی است که این شهر در دوره مادها مدت‌ها مرکز امپراتوری بوده و پس از انقراض آن‌ها نیز به عنوان یکی از پایتخت‌های هخامنشی(پایتخت تابستانی و احتمالاً محل خزانه آنها) به‌شمار می‌رفته‌است. گفته‌های هرودوت مورخ یونانی، در سده پنجم قبل از میلاد، مهم‌ترین مآخذ تاریخی در این مورد است.

دیاکو پس از اینکه هگمتانه را به پایتختی خود برگزید، تصمیم به ساخت قصری عظیم و مستحکم، به صورت هفت قلعه تودرتو، گرفت. به‌طوری‌که کاخ پادشاهی و خزانه، در درون قلعه هفتم قرار داشته باشند. دیااکو، به تقلید از رنگ‌آمیزی قصرهای بابلی، دستور داده بود کنگره‌های هر قلعه را به رنگی مخصوص درآورند.

به این ترتیب: رنگ کنگره‌های قلعه اول سفید، دومی سیاه، سومی ارغوانی، چهارمی آبی، پنجمی نارنجی، و کنگره‌های باروی داخلی سیمین و زرین بودند. محیط بیرونی‌ترین دیوار قلعه، تقریباً به اندازه حصار شهر آتن بوده‌است.

قصر شاهی، که در آخرین قلعه درونی بر پا شده بود، دارای صدها اتاق بوده و مردم نیز خانه‌های خود را بیرون این قلعه‌ها و در کنار آن ساخته بودند. بنا به درخواست دیاکو، قوم ماد شهرهای کوچکی را که در آن می‌زیسته‌اند، رها ساخته و به پایتخت آمده و در اطراف قلعه شاهی، خانه‌های خود را بنا کردند.

در زمان هخامنشیان و پس از انقراض مادها، هر چند هگمتانه مرکزیت نخستین را نیافت، ولی به جهت قرار گرفتن در مسیر راه شاهی، که پارسه (تخت جمشید)را به سارد متصل می‌کرد، به عنوان پایتخت تابستانی هخامنشیان مورد توجه خاص بود و از این رو آن را آباد کردند.در زمانی که داریوش سوم با اسکندر مواجه می‌شود، هگمتانه به صورت ویرانه‌ای بوده‌است؛ ولی داریوش سوم بنا به پیشنهاد یاران خود، دستور می‌دهد در میانه شهر، کوشکی بزرگ که آن را ساروق می‌نامیدند، بسازند. در این کوشک، سیصد مخفی‌گاه برای گنجینه‌ها و دارایی‌ها بر پا شد و برای آن هشت درب آهنین ساختند، که همه دو اشکوبی (دو لختی) و هر اشکوب، به بلندای دوازده گز بود.

در زمان پارتیان همچنان از هگمتانه به عنوان پایتخت تابستانی و ضرابخانه سلطنتی استفاده می‌کردند. سازه‌های پارتی در شهر، دژی که بر تپه مصلی قرار داشت را شامل می‌شد.

هگمتانه تا سال ۲۲۶ میلادی به پارتیان وفادار ماند، تا اینکه به همراه آتروپاتن(آذربایجان) از سمت شمال به تسخیر اردشیر بابکان درآمد. در اینجا مدارک متناقضی وجود دارد که آیا هگمتانه به عنوان کاخ تابستانی به کار رفته‌است یا نه. بنابر گفته ابن فقیه همدانی، ساختمان‌هایی بین تیسفون، پایتخت ساسانیان و کوه الوند و نه فراتر از آن، حتی همدان ساخته شد. شهر در مدت کوتاهی بعد از جنگ نهاوند در ۲۳ ه‍. ق/۶۴۲ م به دست مسلمین افتاد و مرکز استان شد.

کاوش‌ها و حفاری‌های صورت گرفته بر این مجموعه‌ی عظیم و تحسین‌برانگیز ایران کهن، پرده از بقایای شبکه‌ی آب‌رسانی کاملا پیشرفته و منظمی برداشته است. طراحان آن را به گونه‌ای احداث کرده‌اند که در فاصله‌ی بین کانال‌های آب‌، راه‌های عبوری با عرضی بالغ بر ۳ متر و نیم ایجاد کرده‌اند. همچنین در کف این راه‌های عبور از آجرهای مربعی شکل و کاملا یکسان به عنوان پوشش استفاده شده است. کارشناسان معماری و باستان‌شناسان، طی پروژه‌ی حفاری و کاوش بر این مجموعه، اطلاعات دیگری در مورد معماری هگمتانه به دست آوردند. طبق گزارشات ایشان به نظر می‌رسد واحدهای ساختمانی متشکل از حیاط مرکزی، اتاق‌ها و انبارها به صورت قرینه‌ در اطراف ساخته شده‌اند که در فاصله‌ی ۳۵ متری بین معابر قرار گرفته‌اند. نقشه‌ی این واحدهای مسکونی به گونه‌ای است که از فضای تقریبی ۵.۱۷ * ۵.۱۷ متر برای احداث آن‌ها استفاده شده است. راه‌های عبور از عرضی برابر با ۳.۵ متر برخوردار بوده که پی‌بندی آن به صورت آجر در قسمت عظیمی از تپه ادامه یافته و از سمت شمال شرقی به جنوب غربی جهت‌دهی شده‌اند. با ادامه‌ی حفاری‌های صورت گرفته بر تپه‌ی هگمتانه که وسعتی بالغ بر ۱۴۰۰۰ مترمربع را دربر می‌گیرد، حصاری طولانی به بلندای ۹ متر و همچنین دو برج بزرگ و کم‌نظیر و بخش‌هایی از حصار وسیع شهر که از قطری برابر با ۹ متر و ارتفاعی برابر با ۸ متر برخوردار است، کشف شده است. به نظر می‌رسد این حصار از برج‌هایی بزرگ و عظیم بوده که در فاصله‌هایی معین ساخته شده‌اند. جالب است بدانید هگمتانه‌ی قدیم در این حصار قرار داشته است. آثاری متعدد و حیرت‌انگیز نیز در عملیات حفاری و کاوش‌های کارشناسان داخلی و خارجی کشف و ضبط شده که قدمت اکثر آن‌ها را به دوران هخامنشیان و پیش‌تر نسبت می‌دهند.

به‌طور کلی در یکصد سال اخیر باستان‌شناسان داخلی و خارجی بارها این تپه را حفاری کرده‌اند. ضمناً در طول حفاریهای انجام شده، آثار ارزشمند و بی‌نظیری کشف گردیده، که اغلب متعلق به دوران هخامنشیان و نیاکان آنهاست.

لوح‌ها

لوح زرین به نام آریارمنه: این لوح از زرِ ناب و به ابعاد ۱۲ در ۸ سانتیمتر و دارای ۱۰ سطر به خط میخی است. «آریارمنه»، نیای داریوش یکم هخامنشی است.

لوح زرین به نام آرشام:ابعاد این لوح ۸ در ۱۳ سانتیمتر است. لوح به خط میخی و از دوره هخامنشیان بجا مانده‌است.

در سال ۱۳۰۷، هنگام پی‌کنی خانه‌ای بر روی تپه هگمتانه دو قطعه لوح هم‌اندازه، یکی زرین و دیگری نقره، پیدا شد. ابعاد هر لوح ۱۹ در ۸/۱۸ سانتیمتر است و خطوط نوشته شده به خط میخی و محتوای هر دو نوشته یکی است.

لوح زرین به نام داریوش دوم: این لوح از زرناب به ابعاد ۵/۲۰ در ۵/۱۸ سانتیمتر بوده و ۲۳ سطر به خط میخی بر روی آن نوشته شده‌است. لوح دیگری به ابعاد ۲/۱۶ در ۱۳ سانتیمتر یافت شده که دارای ۲۹ سطر به خط میخی است و در سال ۱۳۳۱ خریداری شده و در حال حاضر در موزه ایران باستان نگهداری می‌شود.

لوح زرین به نام اردشیر دوم: این لوح به نام اردشیر دوم پسر داریوش دوم هخامنشی و ابعاد آن لوح ۱۳ در ۱۳ سانتیمتر و دارای ۲۰ سطر به خط میخی است که در روی زر ناب حک گردیده‌اند.

 

دیگر اشیاء یافت‌شده

 

خمره‌هایی مخصوص غذا و آب که در موزه هگمتانه نگهداری می‌شوند:

کوزه‌ای شکسته، به جا مانده از دوره خشایارشا (پسر داریوش یکم). این کوزه از نقره بوده و قطر دهانه آن ۵/۷ سانتیمتر و ارتفاع آن ۱۲ سانتیمتر است. خطوطی میخی بر این کوزه نقره حکاکی شده‌است که برخی از کلمات آن باقی است و برخی دیگر روی تکه‌های شکسته شده بوده و مفقود مانده‌است.

بشقاب نقره‌ای با قطر دهانه ۲۰ سانتیمتر از دوره هخامنشی.

بشقاب یا جام نقره مربوط به دوره اردشیر یکم هخامنشی. قطر دهانه آن ۷/۲۶ سانتیمتر است. در لبه داخلی بشقاب به خط میخی یک سطر طولانی نوشته شده‌است که ترجمه آن این است:  اردشیر شاه بزرگ، شاه کشورها، پسر خشایارشا، خشایارشا پسر داریوش شاه هخامنشی [بود] که این جام سیمین را [برای] کاخ پادشاهی خود درست کرد.

ظرف طلا که مانند کاسه‌ای است گود که رویه بیرونی آن دارای برجستگیهایی است. این نقوش از لبه ظرف شروع شده و در وسط برآمدگی تکرار می‌شود. بین برجستگیها و لبه بالاییِ ظرف یک سطر خط میخی به زبان پارسی باستان، بابلی و عیلامی تکرار می‌شود و ترجمه فارسی‌اش «داریوش شاه بزرگ» است. قطر دهانه ظرف ۴/۱۸ سانتیمتر و ارتفاع آن ۷/۱۰ سانتیمتر است. این کاسه طلایی دوره هخامنشی، گذشته از ارزش باستان‌شناسی‌ای که دارد از نظر هنر طلاکاری و ظرافت، می‌تواند یکی از کارهای هنری منحصر به فرد محسوب گردد.

پایه ستون سنگی مربوط به اردشیر دوم هخامنشی. این پایه ستون مربعی است به طول ضلع ۹۳ سانتیمتر که از سنگ یک تکه ساخته شده؛ به‌طوری‌که مربع زیرین بزرگ‌تر و در روی آن مربع وسط شال ستون به صورت دایره روی مربع وسط قرار دارد. در حاشیه فوقانی مربع زیرین این ته‌ستون، کتیبه‌ای به خط میخی کنده شده‌است که ترجمه آن چنین است:  ستون سنگی کاخ آپادانا اردشیر بزرگ… پسر داریوش شاه هخامنشی.

ته‌ستون دیگری به نام اردشیر دوم هخامنشی. پایه ستونی از سنگ با ۷ سطر کتیبه به خط میخی مربوط به اردشیر دوم که در تپه هگمتانه پیدا شد .کتیبه‌ای که بر این ته‌ستون نوشته شده‌است از این قرار است:  اردشیر شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، شاه این سرزمین، پسر داریوش شاه [که] داریوش پسر اردشیر شاه [و] اردشیر پسر خشایارشا [و] خشایارشا پسر داریوش شاه [و] داریوش پسر ویشتاسب هخامنشی [بودند]، این کاخ را به لطف اورمزد و ناهید و مهرساختم. [باشد که] مرا از همه بدی‌ها حفظ فرمایند و آنچه من ساخته‌ام از گزند و آسیب محفوظ دارند.

بنا به گزارش کتاب هگمتانه تا امروز ، ۸ قطعه لوح زرین و سمین از کشفیات تپه هگمتانه و تخت جمشید بدست آمده که ۵ لوح طلا و یک نقره مربوط به تپه هگمتانه همدان است و تنها یک لوح طلا و یک نقره مربوط به تخت‌جمشید است. همین نکته اهمیت تاریخی و باستانی تپه هگمتانه را بهتر از هر مطلبی دیگر نشان می‌دهد.