علم و تفکر

تخت سلیمان

تخت سلیمان  

تخت سلیمان یا آتشکده آذرگُشنَسب (نام محوطه تاریخی بزرگی در نزدیکی تَکاب و روستای شهر تخت سلیمان (در گذشته نصرت‌آباد) در استان آذربایجان غربی و ۴۵ کیلومتری شمال شرقی این شهر است. گفته شده که تخت سلیمان همان «فره‌اسپه» پایتخت ایران اشکانی بوده‌است. تخت سلیمان بزرگ‌ترین مرکز آموزشی، مذهبی، اجتماعی و عبادتگاه ایرانیان در قبل از اسلام به‌شمار می‌رفت؛ اما در سال ۶۲۴ میلادی و در حمله هراکلیوس، امپراتور رومیان، به ایران تخریب شد. آباقاخان برادرزاده هلاکوخان که به دین اسلام گرویده بود، بر روی ویرانه‌های تخت سلیمان مسجدی بنا کرد که آن نیز بعدها ویران شد و تنها کاشی‌هایی با نقوش و خط برجسته از آن به جا مانده که امروزه در موزه رضا عباسی نگهداری می‌شود.

شهر گنزک یا کنزک  نام دیگر این شهر، شیز بوده‌است)شیز معرب جیس است. (پلوتارک مورخ یونانی این شهر را فراد نوشته‌است. در نوشته‌های دیگر شیچ خوانده شده، در شاهنامه چیچست به کار رفته و کهن‌تر از همه این نوشته‌ها، در اوستا ست که نام آن را چئچست آورده‌است. امروزه تمام این نام‌ها از بین رفته و این محل را تخت سلیمان می‌نامند.

این شهر باستانی در ادوار مختلف محل سکونت اقوامی مانند مادها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و مغولان بوده و در هریک از دوران‌های فوق، این محل در اوج قدرت و تمدن زمان مربوط به خود بوده‌است. اکنون نشانی از این شهر در آذربایجان دیده نمی‌شود، و با خاک یکسان شده است.

هنری راولنسن مورخ انگلیسی در قرن نوزدهم نوشته‌است که شیز و آتشکده شکوهمند و پرجلال آن چنان از صفحه روزگار پاک شده‌است که بین دانشمندان و محققان در تعیین محل آن اختلاف پدید آمده‌است.

اگرچه این سخن مورد قبول همه محققان نیست، ولی یکی از جاهایی که حدس زده می‌شود محل تولد زرتشت باشد، شهر شیز است.ناصری در انجمن‌آرای آورده‌است که "گویند زرتشت در شهر اردبیل و سبلان ظهور کرده و اصلش از شهری بوده، در میان بناب و زنگان که شیز نام داشته‌است."

در دوران اردشیر یکم و پس از او تمایل به حذف تاریخ و نقش اشکانیان در کلیه امور بود. اختلاف و تضادی که ساسانیان با اشکانیان داشتند بیشتر بر این اساس بود: سعی در تقویت حکومت مرکزی و مبارزه با ادیان غیر زرتشتی.

این حکومت متمرکز نامی فراگیر لازم داشت که مسبوق به دین رسمی کشور و آیات و اصطلاحات اوستا باشد. در اوستا از «ائیریانم وئجه» به عنوان زادگاه زرتشت یاد شده بود که در دوران ساسانی تمایلی به تغییر محل آن از ری به آذربایجان احساس گردید؛ زیرا ری از مدت‌ها پیش در تیول خاندان معروف مهران، از خاندان‌های مهم دوران اشکانی بود و پیوسته مانند نسا از شهرهای هوادار اشکانی و مورد سوءظن ساسانیان بود. در حالی که آذربایجان هم یکی از سه آتش بزرگ دوران ساسانی را در خود داشت آتشکده آذرگشسب (تخت سلیمان کنونی) و هم به تیسفون پایتخت ساسانی نزدیک‌تر بود؛ پس «ائیریانم وئجه» که قبلاً زادگاه زرتشت تصور شده بود به آذربایجان منتقل گردید با نام تازه «ایران ویج». جزء نخست این کلمه مقدس می‌توانست بهترین نام ممکن برای سرزمین واحد و فراگیر ساسانیان باشد.

آتروپات فرماندار یا ساتراپ ماد شمالی در زمان اسکندر بود. بعد از فروپاشی امپراتوری اسکندر در سال ۳۲۸ پیش از میلاد، او اعلام استقلال کرده و گنزک را پایتخت کشور تازه استقلال‌یافته ماد کوچک قرار داد. کلمه معرب آذربایجان از همین نام خاندان آتورپاتگان ریشه گرفته‌است.

این دولت کوچک از لحاظ این‌که اولین ظهور  بازگشت عنصر ایرانی و افکار  ضد استیلای یونان بود، بسیار حائز اهمیت است.

در سال ۳۶ پیش از میلاد آنتوان، سردار نامدار رومی، به ایران حمله کرد.

پادشاه اشکانی در این هنگام فرهاد چهارم بوده‌است.  مورخان نوشته اند: آنتوان بعد از جدا شدن از معشوقه‌اش ملکه کلئوپاترا همراه با یکصد و سیزده هزار سپاهی به قصد تصرف ماد به طرف آذربایجان حرکت کرد. او که می‌خواست زمستان را با کلئوپاترا بگذراند، در هر کاری از خود شتاب‌زدگی نشان می‌داد و بدون استراحت دادن به سربازان و حمل اسباب و آلات جنگی که باعث کندی حرکت شده بودند، به طرف شیز (فراد) رفت تا آن شهر را در محاصره گیرد. شیز شهری بود بزرگ و زنان و کودکان پادشاهان ماد در آنجا سکونت داشتند. در حین محاصره، آنتوان به آلات جنگی نیازمند شد و فهمید که نیاوردن و جا گذاشتن آن آلات، چه اشتباه بزرگی بوده‌است. فرهاد چهارم پادشاه پارت‌ها که به طرف شیز، همراه با سپاه بزرگی حرکت می‌کرد، سواره‌نظامی را مأمور کرد که بروند و آن آلات جنگی را بگیرند. پارت‌ها به سپاه رومی حمله کرده و اسیران بسیار بگرفتند. مادها هم که در محاصره بودند به پارت‌ها پیوسته، رومی‌ها مجبور به عقب‌نشینی شدند.

اقامتگاه تابستانی خسرو پرویز ظاهراً در نواحی دریاچه ارومیه در سر راه بناب و تبریز در نزدیکی لیلان بوده‌است. در نزدیکی آن کوه آتش‌فشانی بوده که آتشکده آذرگشسپ به‌واسطه گازهای قابل اشتعال آن روشن می‌شده‌است. در دوره ساسانی معمولاً یکی از مرزبانان را به حکومت آذربایجان می‌گماردند. در اواخر آن دوره حکومت آذربایجان در دست خاندان (فرخ هرمزد) بود و پایتخت آن (شیز) یا (گنزب) نام داشت که مطابق با ویرانه‌های لیلان در جنوب شرقی دریاچه ارومیه گزارش شده‌است.

با استقرار امپراتوری ساسانی در ایران و رواج آیین زرتشی اوج شکوه و آبادانی این شهر آغاز گردید. ساختمان آتشکده آذرگشنسب به‌عنوان نماد اقتدار آیین زرتشت باعث رشد و توسعه دوباره شهر گردید. این آتشکده که مختص پادشاهان و سرداران بوده موقعیت جنگجویان را حفظ می‌کرده و به‌عنوان نماد وحدت کشور از احترام بالایی برخوردار بوده به‌طوری‌که بعد از پادشاهان اشخاصی از خاندان ساسانی پیاده به این محل آمده و ضمن زیارت تاج شاهی را بر سر می‌گذاشتند. آذرگشنسب به‌عنوان مهم‌ترین معبد زرتشتیان مورد احترام حکومت و مردم آن دوره بوده، آتش جاودان این آتشکده حدود هفت قرن نماد اقتدار آیین زرتشت بوده، در عصر سامانیان شهر شامل سه بخش عمده بود: ۱. تالارها و کاخ‌ها، ۲. ساختمان آتشکده، ۳- خانه‌های مسکونی.

 شیز در زمان ساسانیان به‌جهت همین آتشکده تقدس خاصی پیدا کرد و شهر به صورت مجموعه مذهبی درآمد، به‌طوری‌که طبقه خاص از روحانیان مذهبی که در آیین زرتشت از آن‌ها به‌عنوان (موبد) نام برده می‌شود در خانه‌های مسکونی شهر ساکن شده‌اند. به دلیل اقتدار و شکوهی که این آتشکده داشت مردم منطقه آن را تخت سلیمان نامیدند. از آن پس در تمام کتاب‌ها و آثار باقی‌مانده نام آتشکده آذرگشنسب کمتر دیده شده. این آتشکده در دوره خسرو اول اهمیت بالایی به دست آورد. در دوره حکومت خسرو پرویز که مورخان غرب او را خسرو دوم می‌نامند، در نبردی طولانی که میان ساسانیان و دولت روم شرقی روی داد، خسرو پرویز سوریه و آسیای صغیر را تحت فرمان درآورد و «صلیب واقعی اورشلیم» را به شیز آورد. این شهر در سال ۶۲۴ میلادی در حمله ارتش روم شکست سپاهیان خسرو پرویز مورد غارت و تخریب قرار گرفت و به دستور هرکلیوس شیز تخریب شد و صلیب واقعی دوباره به اورشلیم بازگشت. پس از آن واقعه به‌خصوص اوایل ظهور اسلام شیز اعتبار خود را از دست داد.

در سال ۶۲۳ میلادی هراکلیوس به منظور جلوگیری از پیشرفت سپاه فاتح ایران و دفع حمله آوارها، از طریق آسیای صغیر با نیروهای خود به قفقاز حمله‌ور گشت. هراکلیوس نخست ارمنستان را فتح کرد و پس آنگاه ناحیه گنزک را به تصرف درآورد. برحسب روایات مغان، "گنزک "را که زادگاه زرتشت به حساب می‌آمد، با شوقی انتقام‌جویانه و به تلافی این‌که سپاهیان خسرو پرویز و یهودیان اورشلیم، مزار عیسی مسیح را در اورشلیم با خاک یکسان کرده بودند، مقدس‌ترین مکان مذهبی زمان ساسانی، یعنی آتشکده آذرگشسپ را با خاک یکسان کرد.

شرح ویرانی شیز و آتشکده آن در کتاب تاریخ امپراتوری صغیر، نوشته شارل لبو فرانسوی آمده‌است. تخت طاقدیس یا تخت طاق‌ویس که وصف آن در شاهنامه آمده‌است، یکی از شگفتی‌های شیز بوده‌است که توسط ارتش هراکلیوس ویران شد. تاریخ‌نویسان شرح آن را که توسط صنعتگران سراسر کشور، از عاج و طلا و جواهرات، ساخته شده بود، با آب و تاب تمام نوشته‌اند. شارل لبو درباره تخت طاقدیس می‌نویسد «هراکلیوس و گروهی از تازیان که مزدورش بودند و پیشاپیش لشکریانش می‌رفتند بر پیشروان سپاه ایران تاختند و چنان هراس انگیختند که خسرو همان دم با همه لشکریانش گریخت. هراکلیوس بی مانع وارد گنزک شد. می‌گفتند که زرتشت در این سرزمین به دنیا آمده و در آنجا زیسته‌است. مجسمه بسیار بزرگی از خسرو پرویز با غرور در میان کاخ در زیر گنبدی که نمایش آسمان بود، نشانده بودند، در گرداگردش خورشید و ماه و ستارگان دیگر را می‌دیدند، همراه با فرشتگان که چوب به دست داشتند. به‌وسیله بعضی دستگاه‌ها باران می‌ریخت و تندر به صدا درمی‌آمد. هراکلیوس همه را، همراه با سه هزار خانه اطراف آتشکده، دستخوش آتش کرد.»

در زمان ساسانیان ایرانیان سه آتشگاه بزرگ و برجسته داشتند. نام آتش‌هایی که در این آتشگاه‌ها نگهداری می‌شد یکی بُرزین مهر به معنای آتش عشق والا و ویژه کشاورزان و مردم عادی بود که در نزدیکی نیشابور خراسان جای داشت.

دومی فَربغ بود به معنای آتش فرّ ایزدی که در کاریان فارس و ویژه موبدان و بلندپایگان بود.

سومی آتشکده آذرگشسپ که در تکاب آذربایجان قرار داشت. آتشکده آذرگشسپ ویژه ارتشیان بود و در شهر و محلی به نام شیز یا گَنجَک بر روی کوه اَسنَوند قرار داشت.

آذرگشنسپ به معنای آتش اسب نر است. بر پایه افسانه‌های ایرانی این آتشگاه بدین علت این‌طور نامیده شده‌است که کیخسرو هنگام گشودن بهمن دژ در نیمروز با تیرگی شبانه که دیوان با جادوی خود پدیدآورده بودند روبرو شد. آنگاه آتشی بر یال اسب وی فرود آمد و جهان را دیگر باره روشن کرد و کیخسرو پس از پیروزی و گشودن بهمن دژ، به پاس این یاوری اهورایی، آتش فرودآمده را آنجا بنشاند و آن آتش و جایگاه به نام آتش اسب نر (گُشسب یا گُشنسب) نامیده شد. این محل هم‌اکنون تخت سلیمان نام دارد.

مجموعه بناهای تاریخی در تخت سلیمان در اطراف چشمه رسوبی ساخته شده‌است. آب این چشمه که از عمق بیش از ۱۲۰ متری از درون زمین به سطح می‌آید و به زمین‌های اطراف می‌ریزد دارای املاح زیادی است که آن را برای آشامیدن و کشاورزی نامناسب کرده‌است. بر خلاف تصور همگان، این یک دریاچه نبوده و هیچ آبی به آن نمی‌ریزد. رسوب‌های حاصل از این املاح در طی قرن‌ها، لبه چشمه را شکل داده و متغیر کرده‌است.

آثار و بناهای دوره‌های اشکانیان و ساسانی و ایلخانان مغول در این محل یافت شده‌است. مهم‌ترین آثار به‌جامانده آن آتشکده و تالارهای دوره ساسانی است. برخی آثار ساسانی دیگر نیز در کوه بلقیس و زندان سلیمان در نزدیکی تخت سلیمان ساخته شده‌است. کاوشگاه باستانی شیز از سوی یونسکو به عنوان میراث جهانی شناخته شده‌است و طرح‌های بزرگی برای بازسازی و کاوش در آن در دست اجراست