زاهدان
تاریخچه شهر زاهدان
شهر زاهدان مرکز سیستان و بلوچستان است. در سال هزار و سی صد و پانزده هجری قمری یکی از ساکنان آن محل ، کاریزی در آنجا حفر کرد و آبادی کوچکی به وجود آمد که « دزدآب» نام گرفت چهار صد سال بعد، متخصصان بلژیکی که در استخدام دولت ایران بودند، جهت دایر کردن گمرک خانه به دزدآب آمدند. ازاین زمان، به تدریج بر وسعت و جمعیت دزدآب افزوده شد. از سال هزار و سیصد و چهارده شمسی دزدآب به زاهدان تغییر نام یافت اولین نشانه های شهرنشینی با احداث حط آهن از کویته پاکستان به زاهدان پدیدار شد و با توسعه های بعدی، زاهدان امروزی به مرکز استان تبدیل شد. زاهدان شهر جدید الاحداثی است که بر سر راه کرمان به مشهد، کرمان به چابهار و نزدیک مرز پاکستان و افغانستان واقع شده است.
مراکز باستانی و تاریخی
قلعه سام
اين قلعه در فاصلهٔ ۲۸ کيلومترى جاده زاهدان به زابل واقع شده و به شکل ذوزنقه نامنظم است. طول قلعه از شرق به غرب ۳۷۶ متر و از جنوب به شمال ۲۹۶ متر است. قلعه سام داراى دو دروازهٔ شمالى و جنوبى است که هر کدام داراى برج نگهبانى است. اين قلعه به زمان پارتها مربوط است و از خشت خام ساخته شده است. مجموعهٔ برجهاى اين قلعه بالغ بر ۳۶ برج است. ۹ برج آن بزرگ است که در گوشههاى قلعه قرار گرفته و ۲۸ برج آن کوچک که در اطراف قلعه ساخته شدهاند. اين قلعه از چينه دو لايه درست شده است؛ به اين ترتيب که ديوار در وسط قرار دارد و دو طرف آن را با قشر گِل پوشاندهاند.
قلعه تیمور
این قلعه که به قلعه تیمور شهرت پیدا کرده در جنوب غربی شهر زاهدان کهنه و در بخش پشت زابل واقع گردیده است ومربوط به دوره های مغول و صفویه می باشد
کاروانسرای رباط شورگز
کاروانسرای رباط شورگز در جاده زاهدان به نصرت آباد واقع گردیده است و طبق برآورد محققان قدمت ان به دوره های سلجوقی و صفوی باز می گردد.
جاذبه های طبیعی
کوه ملک سیاه
این کوه در حقیقت آتشفشانی خاموش است کههزار و ششصد و چهل و دو متر از سطح دریاارتفاع دارد و در کنار راه زاهدان- زابل واقع شده است. این کوه نقطه مرزی مشترک بین ایران و پاکستان و افغانستان است.
کوه های سیستان
این کوه ها با جهت شمالی و جنوبی، چین خوردگی های فشرده ای هستند که از غرب به بیابان لوت و از شرق به دشت سیستان منتهی می شوند. پلنگ کوه مشرف به دشت سیستان، یکی ازمهم ترین برجستگس های این ناحیه است. توده بازالتی کوه خواجه در حاشیه دریاچه هامون و در غرب زابل تنها عارضه مهم دشت سیستان است و به طور متوسط حدود نهصد متر از سطح دریای آزاد ارتفاع دارد.
رودخانه سیانجان ( تلخ آب)
این رودخانه که یک رودخانه مرزی است از کوه پاچنشاهی واقع در میرجاوه- پانزده کیلومتری شرق زاهدان – سرچشمه می گیرد و به موازات خط آهن زاهدان به میر جاوه به سوی جنوب شرقی جریان می یابد. در محدوده شهرستان خاش خط مرزی ایران و پاکستان را تشکیل می دهد و پس از مخلوط شدن با رودهای لادیز و گزو در صد و سی و پنج کیلومتری شرق خاش از خط مرزی خارج و مازاد آب های آن در مراتع سیلابی به هامون واقع در خاک پاکستان سرازیر می شود. طول این رودخانه از سرچشمه دویست و پنجاه کیلومتر است.
دشت سیستان
دشت سیستان یکی از دشتهای داخلی فلات ایران است که به طور متوسط 475 تا 500 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. این دشت از آبرفتهای دلتای قدیمی و فعلی رودخانه هیرمند و سیلابهای اطراف آن پوشیده شده است. این سرزمین در جلگهای پست و هموار در منتهیالیه مرز شرقی ایران قرار دارد. این دشت از بقایای دریاهای دوران سوم زمینشناسی است که بر اثر حرکات کوهزایی به صورت چاله درآمده است.
دشت لوت
بزرگ ترین چاله فلات داخلی ایران دشت لوت است و بخشی از آن بین سیستان و بلوچستان قرار دارد. این دشت ، یکی از خشک ترین و گرم ترین دشت های جهان است و کمتر اثری از آب در آن دیده می شود. حداکثر بارندگی آن در سال حدود سیصد میلی متر است. ارتفاع متوسط دشت حدود ششصد متر و پست ترین نقطه آن سیصد متر می باشد. قسمت غرب دشت لوت، بیابان دیگری به نام نمکزار که در فصل بارندگی بسیار صعب العبور می شود، وجود دارد. نیمه شرقی دشت لوت را ریگ روان پوشانیده است. قسمتی از لوت جنوبی سرزمین هموار و قابل عبور است. در دشت لوت بر اثر تابش شدید آفتاب و بادهای شمالی و غربی، توده های بزرگ ماسه ، همیشه به طرف جنوب و جنوب شرقی در حرکت اند و تپه های ماسه ای زنجیره ای را تشکیل می دهند.
دشت لوت بیستوپنجمین بیابان بزرگ جهان است
لوت در فارسی به معنی لخت، برهنه و بیآب و علف است، دشت لوت هم همه این ویژگیها را دارد؛ بیابانی در جنوب شرقی ایران و بین استانهای خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان و کرمان که سالها به عنوان گرمترین نقطه زمین شناخته و دمای 71 درجه سانتیگراد در مرکز آن ثبت شده است و پر از ناشناختههاست.
از دشت لوت با عنوانهای «چاله لوت، دشت لوت و کویر لوت» یاد میشود؛ منطقهای بیابانی با حدود ۱۷۵ هزار کیلومتر مربع یعنی یک دهم مساحت ایران. این دشت، بیست و پنجمین بیابان بزرگ جهان است. بخشی از این دشت بزرگ را بیابانی ماسهای و ریگی تشکیل میدهد و بخشی از آن هم کویری است؛ برای همین دانشمندان معتقدند که این بیابان بزرگ را باید دشت لوت خواند، نه کویر لوت؛ چون کویر تنها بخشی از آن است.
دشت لوت سطحی خشک و تیره دارد که گرمای زیادی را به خودش جذب میکند؛ به همین دلیل در سالهای ۲۰۰۴، ۲۰۰۵، ۲۰۰۶، ۲۰۰۷ و ۲۰۰۹ ماهواره سنجنده «مدیس» دشت لوت را با 70.7 درجه سانتیگراد گرمترین نقطه کره زمین اعلام کرد و برخی از جغرافیدانان چون «پرویز کردوانی» معتقدند که گرمترین نقطه زمین در بیابان لوت «چاله مرکزی لوت» در ۷۵ کیلومتری شرق شهداد است.
گودترین نقطه داخلی فلات ایران در دشت لوت و با نام گود لوت شناسایی شده است
دشت لوت تنها گرمترین نقطه زمین را در خود جای نداده بلکه گودترین نقطه داخلی فلات ایران با نام «گود لوت» هم در دل این دشت عجیب است.
یکی از زیباترین مناظر در دشت لوت، کلوتهای اسرارآمیز شهداد است؛ کلوتهای شهداد از دور شبیه شهری با آسمان خراشهای کلوخی است که برخی آن را شهر ارواح، شهر خیالی و یا شهر لوت نامیدهاند. کلوتهای شهداد مرتفع ترین هرمهای ماسهای دنیا هستند که بر اثر فرسایش باد و آب ایجاد شدهاند. در میانه این کلوتهای اعجاب برانگیز تقریبا هیچ حیاتی وجود ندارد و میگویند هنوز هیچ انسانی همه بخشهای این شهر را نپیموده است.
پوشش گیاهی دشت لوت درختان و درختچههای گز است که در گلدانهای بیابانی قرار دارد که به «نبکا» شهرت دارند و برای جلوگیری از مدفون شدن در زیر شنها با استفاده از آب سفرههای زیرزمینی رشد میکنند.
دشت لوت با وجود سختی آب و هوا اما گونههای جانوری متنوعی دارد، روباه شنی، خرگوش، گربه شنی، جبیر، جرد، سارگپه، شاهین، مگس گیر، چک کاکلی، تیر مار، شتر مار، مار جعفری، آگامای سروزغی، دم سیاه و عربی و انواع عقرب شامل عقرب طلایی، سیاه و جرار و در ارتفاعات کل، بز و جبیر قابل مشاهده است که نشانه چرخه فعال اکولوژی دشت لوت است.
وارد شدن به دشت لوت و کویرپیمایی در این منطقه کار سادهای نیست، به دلیل صعبالعبور بودن منطقه و نبود هیچ گونه سوختی، کویر پیمایی در این منطقه، پرخطر و دشوار است. اما گروههای ایرانی و خارجی بسیاری تا کنون اقدام به وارد شدن به دل این کویر بزرگ کردهاند که گزارش سفر آنها پرده از زیباییها این کویر اسرار آمیز بر میدارد.
اضافه شدن یک اثر به فهرست جهانی یونسکو سبب میشود که دخل و تصرف در آن سخت شود، همچنین باید از سوی کشوری که نگهدارنده اثر محسوب میشود، برنامههای حمایتی برای آن اثر اجرا شود و از هر اقدامیکه باعث به خطر افتادن اثر میشود باید جلوگیری کرد.
دریاچه سه دریا
این دریاچه از سه دریاچه کوچک در قلل کوه تفتان تشکیل شده است که عمق دو دریاچه قسمت شمالی کم و اغلب دارای آب گوارا است و دریاچه دیگری که نسبتا بزرگتر است، آب دائمی و شور دارد. این پدیده از جاذبه های طبیعی ویژه ناحیه بوچستان است.
اماکن زیارتی و مذهبی
مسجد شاه علی
این مسجد در سال 847 هجری به امر ملك شمس الدین علی ساخته شده است . از آنچه كه به رضا و رغبت به زیارتگاه اهدا شده ، دو لوح حكاكی شده است كه به اواسط قرن نهم هجری تعلق دارند و حكاكی جالبی بر روی آنها صورت گرفته است . طبق ترجمه آقای “ا.ج.ایلس” از كارشناسان معروف موزه ایتالیا یكی از این دو ، لوحی است كه نشان میدهد بنا توسط فردی از خاندان ملوك سیستان به نام “شاه علی” احداث شده است و لوح دیگر یادبود وفات “امیرغیاث الدین محمد كیانی”سر كرده شاخه كوچكی از خاندان ملوك سیستان بود .
زیارتگاه ملک سیاه
این زیارتگاه درچهل و شش کیلومتری شمال شهر زاهدان بین راه بلوچستان و خراسان واقع شده که کوه ملک سیاه به آم منسوب است. نزدیک آن در دره ای یک قطعه سنگ است که بلوچ ها معتقدند مردی با نفرین ملک سیاه به صورت سنگ درآمده است.
موقعیت جغرافیایی استان سیستان و بلوچستان
استان سیستان و بلوچستان با وسعتی حدود 187502 کیلومتر مربع، در جنوب شرقی ایران و در مختصات جغرافیایی بیست و پنج درجه و سه دقیقه تا سی و یک درجه و بیست و هشت دقیقه عرض شمالی و پنجاه و هشت درجه و چهل و هفت دقیقه تا شصت و سه درجه و نوزده دقیقه طول شرقی واقع شده است. این استان پهناور در سمت شرق با کشور پاکستان 900 کیلومتر و با کشور افغانستان 300 کیلومتر مرز مشترک دارد؛ در قسمت جنوب با دریای عمان به طول تقریبی 270 کیلومتر مرز آبی دارد و از قسمت شمال و شمال غرب با استان خراسان به طول 190 کیلومتر و در قسمت غرب با استان کرمان به طول 580 کیلومتر و با استان هرمزگان به طول 165 کیلومتر همجوار است.
این استان از دو ناحیه سیستان و بلوچستان تشکیل یافته است که از لحاظ طبیعی با یکدیگر کاملاً متفاوتند. ناحیه سیستان هشت هزار و صد و هفده کیلومتر مربع، در قسمت شمالی این استان قرار دارد و حوزه مسطح و مسدودی است که از آبرفتهای دلتای قدیمی و فعلی رود هیرمند تشکیل شده است. ناحیه بلوچستان به مساحت صدو هفتاد و نه هزار و سیصد و هشتاد و پنج کیلومتر مربع منطقه وسیع کوهستانی است که حد شمالی آن کویر لوت و حد جنوبی آن دریای عمان است.مرزهای طولانی آبی و خشکی استان با کشورهای افغانستان، پاکستان و کشورهای حوزه خلیج فارس، موقعیت ویژهای را به آن بخشیده و سبب ایجاد شرایطی خاص شده است.
چندگانگی و تنوع مذهبی، گویشهای مختلف و نمود تعلقات قومی و قبیلهای از دیگر ویژگیهای اجتماعی این استان است. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری استان سیستان و بلوچستان دارای هشت شهرستان: ایرانشهر، چابهار، خاش، زابل، زاهدان، سراوان،سرباز و نیک شهرمی باشد.
جغرافیای طبیعی و اقلیمی
در مطالعات زمینشناسی، منطقه شرق ایران را معمولاً به عنوان یک واحد مستقل بررسی میکنند. این منطقه در اواخر دوران سوم زمینشناسی در اثر جنبشهای کوهزایی از دریا جدا شده و در آن ابتدا رسوبات آهکی از نوع دریایی و سپس رسوباتی با مواد نسبتاً درشت و نرمروی هم انباشته شده است. قسمت جنوبی استان (مکران) یکی از مناطق در حال فرونشستن تدریجی است و دلیل آن نیز ضخامت زیاد رسوبات ماسهای دوران سوم است که عمق آن به بیش از یک کیلومتر میرسد. بر همین اساس پوسته اقیانوس هند با شیب بسیار تندی در زیر این منطقه به داخل زمین فرو میرود که یکی از علتهای بوجود آمدن گل فشانها و چشمههای آب معدنی فراوان در این منطقه است. ارتفاعات استان سیستان و بلوچستان به دوران سوم و دوم زمینشناسی تعلق دارد و سنگهای آن اغلب آهکی و گچی است.
به عقیده زمینشناسان، بعضی کوههای این استان (مانند آتشفشان تفتان) به اواخر دوران سوم و اوایل دوران چهارم تعلق دارند. ارتفاعات سیستان و بلوچستان، جزو رشته کوههای مرکزی ایران و شامل ناهمواریهای شرق چاله لوت و ارتفاعات دیواره شرقی و جنوبی چاله جازموریان است. این ارتفاعات در همه جا پیوسته نیستند، به طوری که حوضههای پستی در فواصل این ارتفاعات پدید آمدهاند. پهنای کوهستانها از شمال به جنوب افزایش مییابد و در فاصله ایرانشهر- کوهک به بیشترین حد خود میرسد. این ناهمواریها مشتمل بر کوههای سیستان و کوههای بلوچستان است. منطقه سیستان و بلوچستان با توجه به موقعیت جغرافیایی، از یک طرف تحت تأثیر جریانهای جوی متعدد مانند: جریان بادی شبه قاره هند و به تبع آن بارانهای موسمی اقیانوس هند است و از طرف دیگر تحت تأثیر فشار زیاد عرضهای متوسط قرار دارد که گرمای شدید مهمترین پدیده مشهود اقلیمی آن است.
در وضعیت هواشناسی این منطقه بادهای شدید موسمی، طوفان شن، رگبارهای سیلآسا، رطوبت زیاد و مه صبحگاهی پدیدهای قابل توجه است. این استان تابستانهای گرم و طولانی و زمستانهای کوتاه دارد. از آنجا که حداقل دما ندرتاً به صفر درجه سانتیگراد میرسد، رویش گیاه در اراضی آبی تقریباً در تمام طول سال ادامه دارد. عمده بارندگی در زمستان صورت میگیرد. این ناحیه دو فصل متمایز زمستان با درجه حرارت معتدل و خنک در ماههای آذر، دی و بهمن و تابستان گرم در بقیه فصلهای سال دارد. در تمام شهرهای استان حداکثر دمای سالانه، بالای چهل درجه سانتیگراد گزارش شده است. این مقدار در ماه تیر، در ایرانشهر به پنجاه و یک درجه بالای صفر میرسد. کمترین حد دمای استان در ماههای آذر و دی ثبت شده است.
میانگین حداقل دمای سردترین ماه سال بین حدود دوازده تا سیزده درجه سانتیگراد متغیر است. سردترین شهر استان، زاهدان و گرمترین شهر آن ایرانشهر است. اختلاف و نوسان دمای بین زمستان و تابستان و حتی در یک شبانهروز بسیار بالا است، ولی حداقل مطلق دما به ندرت به صفر درجه میرسد نواحی ساحلی دریای عمان به علت رطوبت ناشی از مجاورت با دریا، تا حدودی از این امر مستثنی است و آب و هوای گرم آن با رطوبت بیشتری همراه است.
به علت بالا بودن متوسط دما و وزش بادهای موسمی، میزان تبخیر در این استان زیاد است و به طور متوسط چهار میلیمتر در روز گزارش شده است بارندگی عمدتاً در ماههای زمستان صورت میگیرد. به طور متوسط در هفت ماه از سال در این ناحیه اثری از باران مشاهده نمیشود. میزان بارندگی از طرف شرق به غرب استان افزایش مییابد. متوسط سالیانه بارندگی آن حدود هفتاد میلیمتر و بسیار نامنظم است.
بیشترین نزولات جوی، در شهرستانهای خاش و زاهدان و متوسط سالانه آن صدو بیست میلیمتر است. کمترین مقدار بارندگی در شهرستان زابل روی میدهد و متوسط سالانه آن پنجاه و یک میلیمتر است میزان متوسط رطوبت نسبی در سواحل دریای عمان، حدود هفتاد تا هشتاد درصد در دی ماه است. در تابستان مقدار رطوبت نسبی کاهش مییابد، ولی کرانههای غربی بلوچستان به علت نزدیکی به اقیانوس هند در تابستان نیز رطوبت نسبتاً بالایی دارد.
صنایع دستی
استان سیستان و بلوچستان دارای آب و هوای خشک و گرم است و مردم آن به دو دسته ساکن و عشایر که ایلات بلوچ را تشکیل می دهند و غیر ساکن هستند، تقسیم می شوند.
اصولاً منبع اصلی درآمد برای بلوچ های ساکن، کشاورزی و برای بلوچ های متحرک، دام پروری است که متأسفانه در سالهای اخیر به علت خشکی فراوان، کشاورزی و دامپروری تا حد بسیار زیادی افت کرده است. در نتیجه عوامل مذکور، مردم استان سیستان و بلوچستان، به ناچار به فعالیت های غیر کشاورزی روی آورده اند و سعی کرده اند با توسل به فرآورده های مذکور، زندگی خود را سرو سامان بخشند، بجز ترانه ها و نغمه ها، صنایع دستی نیز بیانگر چهره ای از زندگی مردمان بلوچ است که در رنگها و نقش های سوزندوزی بلوچ یا گلیم و قالی مفهوم می یابند.
جالب اینجاست که فعالیت های صنایع دستی به طور سنتی در استان مذکور توسط زنان انجام می شود زیرا زنان بلوچ به علت زندگی بسیار محقرانه خود چندان فعالیت خانه داری ندارند. به واسطه سنت ها و عقاید مردان، در خارج از خانه هم نمی توانند کار کنند، در نتیجه هر زن و دختر بلونچ از هفت سالگی و به بهانه تزئین لباس خود، سوزندوزی بلوچ را می آموزد و بدین ترتیب به معاش خانوانده کمک می کند، سفالسازی، قالی و گلیم بافی و حتی نمد مالی که کاری سخت و مردانه است، توسط زنان سیستان و بلوچستان انجام می شود.
مهمترین رشته های صنایع دستی رایج در استان عبارتست از:
قالی بافی، گلیم بافی، سفالگری، حصیر بافی، پرده بافی، چادر بافی، نمدمالی، خراطی و سوزندوزی بلوچ، سکه دوزی و آیینه دوزی، پریوار دوزی، توردوزی، خامه دوزی و سیاه دوزی.
قالی بافی:
شروع قالیبافی در سیستان به دو هزارسال پیش برمی گردد که اقوام سکایی در دشت زرخیز سیستان ساکن شده و به کشاورزی پرداختند و بافندگی خود را همچنان حفظ کردند. قوم مذکور در قرن پنجم ق.م. قالی و گلیم می بافتند و نمد تولید می کردند و از گورهای آنان در شمال آلتایی واقع در سیبری، قالی، گلیم و نمد به دست آمده است.
در نوشته های اوایل دوره اسلامی، سیستان دارای بهترین بافته های ابریشمی و پشمی بوده است. شهرت بافته های سیستان در آغاز دوره اسلام نشان از سابقه طولانی و درخشان قالی بافی در منطقه دارد. کشف "قالی پازیریک" نشان می دهد که این قالی توسط اقوام سکایی بافته شده است و به جرأت می توان گفت سکاها نخستین کسانی بودند که بافته هایی بسیار زیبا از خود به جای گذاشته اند.
طرحهای قالی سیستان شبیه به نقش های ترکمن است و نقش های اصیلی چون بلوچی، مددخانی، فتح اللهی و غیره که در اکثر نقاط ایران شناخته شده و در استان های کرمان ، خراسان و مازندران مشتری های قدیمی دارند. طرحهای مذکور بدون داشتن طراح و نقاش، به صورت ذهنی از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده اند.
قالی بافان سیستانی به واسطه زندگی غیر ساکن از دارهای افقی استفاده می کردند ولی در حال حاضر دارهای آنان به دارهای عمودی تغییر یافته است.
گلیم بافی:
از دیگر رشته های مهم صنایع دستی که هم در سیستان و هم در بلوچستان رایج است، گلیم بافی است. گلیم بیشتر توسط زنان چادرنشین که دامدارند، بافته می شود که از پشم دامهای خود برای مواد اولیه گلیم بهره می برند.
نقشهای گلیم اکثراً سنتی و بدون طرح و الگو است و بیشتر از نقش های سوزندوزی بلوچ استفاده می شود، رنگهای مورد مصرف در مایه تیره است و رنگهای مشکی، زرشکی و قرمز و اندکی رنگ سفید یا زرد به کار می رود.
سوزندوزی:
بدون تردید سوزندوزی بلوچ را باید در زمره یکی از اصیل ترین و جالب ترین رشته های صنایع دستی کشور به حساب آورد که آوازه شهرتش به فرسنگها دورتر از این خاک نیز رسیده و مردم بسیاری از نقاط مختلف جهان، بلوچستان را به پشتوانه آن می شناسند. هنر ظریف و پر سابقه ای که هیچکس به درستی نمی داند از چه زمانی در ایران شروع شده است. آنچه مسلم است تقریباً تمامی زنان و دختران بلوچ که در فاصله سنی چهار تا چهل سالگی (و حتی گاه تا شصت سالگی)، دست اندر کار آن به حساب می آیند.
در زندگی ساده و به دور از تجمل زنان بلوچ، شاید مهمترین وسیله تزئین لباس همین سوزندوزی است. اگر از آنان بپرسید از چه زمانی پیراهن خود را سوزن دوزی می کنند، آن را وصیت پدران خود می دانند و مانند هر هنر قومی نمی توانند منشأ آنرا تعیین کنند.
سوزندوزان بلوچ با نقش گل ها و بوته ها و ترکیب رنگ ها، طبیعت رنگین و زیبایی آفریده و جهانی ساخته اند که در اندیشه و خیالشان شکل می گرفته است. طبیعت را آن چنان که دوست داشته و می خواسته اند ترسیم کرده اند، نه به آن شیوه و شمایلی که وجود دارد.
پیراهن بلوچ با چهار قطعه تزئین یافته است که عبارتست از یک قطعه پیش سینه، دو قطعه سرآستین و قطعه دیگر که در زیر پیش سینه به طور عمودی تا پایین پیراهن دوخته می شود و جیب یا در اصطلاح محلی "گوپتان" نامیده می شود.
سوزندوزی بلوچ به صورت پیش سینه، جیب، سرآستین، پادامنی، سجاده، نوار، کراوات، کمربند، کوسن، دستمال، رومیزی، پرده، سفره، اشارپ و پارچه کلهمک آباژور ارائه می شود.
از طرحهای اصیل مورد استفاده در سوزندوزی بلوچ می توان از طرحهای گل سرخ، چشم ماهی و مروارید نام برد.
پریوار دوزی و توردوزی نیز از دیگر انواع رودوزیهای بلوچستان است.
خامه دوزی:
خامه دوزی بسیار شبیه سوزندوزی بلوچ است با این تفاوت که در آن فقط از نخ سفید یک رنگ استفاده می شود. این هنر تنها در روستاهای سیستان رواج دارد.
محصولات خامه دوزی شامل عرقچین، لباس، پیش سینه، جانماز، رومیزی و ... است، که اکثراً برای افراد مسن خاص تهیه می شود.
سیاه دوزی:
نوع دیگر سوزندوزی در سیستان، سیاه دوزی است که در آن از نخ سیاه ابریشم استفاده می شود و روی لباس مورد استفاده قرار می گیرد.
خامه دوزی و سیاه دوزی تنها جنبه خود مصرفی داشته و فقط بین اهالی سیستان خرید و فروش می شود.
سکه دوزی:
تنها مورد دیگر تزئین منازل بلوچ و خانواده های بلوچ پس از سوزندوزی، سکه دوزی بلوچ است. سکه دوزی را یا به دیوار می آویزند و یا جهت تزیین روی رختخواب می اندازند و یا در عروسی ها به گردن شتر می آویزند.
به جهت وجوه اشتراک فراوانی که بین اهالی بلوچستان ایران با اقوام ساکن در کشورهای مجاور منطقه از نظر قومی، نژاد، زبان و فرهنگ وجود دارد، مشابهت هایی هم در هنرهای دستی ساکنین این مناطق وجود دارد که امری کاملاً طبیعی است. بهمین دلیل تشابهاتی بین سکه دوزی بلوچ ایران با محصولات هند وپاکستان وجود دارد.
سفالگری:
کلپورگان مرکز تولید نوعی سفال در بلوچستان است که در 30 کیلومتری شهرستان سراوان واقع شده و نوع خاص سفال کلپورگان در ایران کاملاً مشخص است و شباهتی از نظر تولید و رنگ به سفالهای دیگر مناطق ایران ندارد.
سفال کلپورگان توسط زنان بلوچ و به صورت کاملاً ابتدایی تولید می شود.
در ساخت سفال، مردان فقط وظیفه حمل خاک از تپه تا محل سفالگری و آماده کردن گل را به عهده دارند و تمامی مراحل ساخت همانطور که گفته شد توسط زنان انجام می گیرد. گل با دست زنان سفال ساز شکل می گیرد و تراش داده می شود و با سیاه قلم تزیین می شود. نقش ها ساده و هندسی است.
مصنوعات ساخته شده شامل: دیگ، سینی، کوزه، قلیان، گلدان، لیوان، قوری، مجسمه حیوانات و ... است.
شهرستانها:
1-چابهار
2-ایرانشهر
3-خاش
4-نیک شهر
5-سراوان
6-زابل
7-زاهدان
بناهای یادبود تاریخی :
1-شهر سوخته ـ زابل
2-قلعه چهل دختران ، نیک شهر
3-قلعه قدیم ایران شهر ، ایرانشهر
4-آتشکده کارکوی ، زابل
5-قلعه تیمور ، زاهدان
بناهای یادبود مذهبی:
1-امامزاده غلام رسولی ، چاه بهار
2-مسجد شاه علی ، زابل
جاذبه های طبیعی :
1-دشت لوت ، زاهدان
2-دریاچه هامون ، زابل
3-سواحل خلیج فارس و دریای عمان ، چاه بهار
4-قله تفتان ، خاش