عمیدالملک ابونصر محمد بن منصور کُندُری
عمیدالملک کُندُری درسال ۴۰۵ ه.ق در قریه کندر ترشیزاز قرای نیشابور دیده به جهان گشود. از دوران جوانی او اطلاعات زیادی در دست نیست اما مشخص است که در آن دوران تمام سعی خود را دراندوختن علم و زبان فارسی و عربی کرده است و در این راه نیز موفق بوده ،او در نیشابور علم فقه آموخت . و چون طغرل بیک اولین سلطان دولت سلجوقی به نیشابور درآمد، به دنبال شخصی بود که زبان عربی و فارسی را به خوبی بداند پس ابونصر به دربار او بعنوان کاتب راه یافت و اندکی بعد نزد سلطان تقرب حاصل کرد و به وزارت رسید و لقب عمیدالملک یافت . وی چون بر زبان عربی و فارسی تسلط کامل داشت ، پیوسته واسطه بین طغرل بیک و القائم خلیفه عباسی بود.
عمیدالملک در آن حال مردی بود فاضل و فصیح و شاعر. این وزیر دانشمند ، علاقه وافری به زبان فارسی داشت. چندان که نقل کردهاند که تا هنگام سلطنت محمود غزنوی قانون و دفاتر و امثله و مناشیر از درگاه سلاطین به زبان عربی نوشته میشد، چون وقت وزارت به عمیدالملک رسید دستور داد این قاعده را بر طرف سازند، شاید به دلیل همین علاقه وی به زبان فارسی بودهاست، که شاعران نامداری همچون لامعی گرگانی و ابوالحسن باخزری صاحب دمیه القصرا، او را مدح گفتهاند.
طغرل بیک سلجوقی که در سال ۴۳۹ هـ. ق با جلوس خود، سلطنت آل سلجوقی را آغاز کرد، مدت بیست سال از بیست و شش سال سلطنت خود را بر کفایت و کاردانی وزیری دانشمند تکیه داشت که (عمیدالملک) خوانده میشد. عمیدالملک در وزارت طغرل همان شهرت و موقعیتی را دارا بود که بعدها نظام الملک در سلطنت بقیه آل سلجوقی مانند آلب ارسلان و ملکشاه. این دو وزیر بزرگ، هر دو از روستا زادگان خراسان بودند. عمیدالملک از کندر ترشیز و نظام الملک از توغان النهایه. که از جهت اعتقادی و سیاسی زیاد با هم همراهی نداشتند. عمیدالملک در مذهب حنفی متعصب بود و نظام الملک در مذهب شافعی . نظام الملک از خدمت در شاخه شرقی و عمیدالملک نخست از خدمت در شاخه غربی سلجوقیان آغاز به کار کردند.
عمیدالملک سرانجام با سیاست رقیب سیاسیش نظام الملک به قتل رسید. آن گونه قتلی که اعضای بدن وی، در پنج شهر مختلف دفن گردید. خونش در مرو به زمین ریخت، سرش به نیشابور برده شد، پوست سرش را به کرمان منتقل کردند و بعضی از اعضای بدنش را به خوارزم. امّا به هر حال عمدهٔ جسد او به زادگاهش کندر برده شد و در کنار مدفن پدرش ابوصالح منصور به خاک سپرده شد و این به سال ۴۵۶ ه. ق بود.
آوردهاند که عمیدالملک جلاد را گفت:
خواجه نظام را بگو بد رسمی که نهادی و وزیر کشتن در سلاطین آموختی، عجب اگر بر خود و نسل خود این معنی باز نبینی .
عمیدالملک وزیری دانشمند و مدبر بود و در وفور عقل و کیاست شهرت داشت .اما به واسطه حرص وطمع یک وزیر دانشمند دیگر به قتل رسید .