لحظه ی دیدنت انگار ڪه یڪ حادثه بود
حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت
سیب را چیدم و در دلهره ی دستانم
سیب را دید!! ..ولی دلهره را دوست نداشت
تا سه بس بود که بشمارد و در دام افتد
گفت یڪ..گفت دو ..افسوس سه را دوست نداشت
من تو خط موازی ؟..نرسیدن..؟ هرگز
دلم این قاعده ی هندسه را دوست نداشت
درس منطق نده دیگر تو به این عاشق ڪه
از همان ڪودڪیش مدرسه را دوست نداشت
خوانش :هما
شعر : مهدی جوینی
آهنگ #Ricado تو خیابون