متن آهنگ گاهی

امین حبیبی - علم وتفکر

گاهی چشاتو که می بندی می بینی
داری، تو شبات یه ستاره می چینی
گاهی چشاتو که می بندی می خندی
احساس، می کنی که داری دل می بندی
توی اون لحظه دیگه می فهمی یه دیوونه شدی و یه عاشق
دنیا واست از اون روز می شه زندونت
دوست داری تو آغوشش کنه پنهونت
هی بغض می کنی تو خلوت و تنهاییت
می گی به خودت نزدیک شده رسواییت
خواب از توی چشمات می ره و گم می شه
بیدار می مونی تو فکرته همیشه
هر بار که رو دیوار عکسشو می بینی
می فهمی چقدر تنهایی و غمگینی
یهو چشماتو که باز میکنی، می بینی یه چیزی کم داری
داری از دوری اون که دلت پیششه می میری انگاری
نفسات دیکه آروم آروم نمی زنه، تند تر میشه از سابق
توی اون لحظه دیگه می فهمی یه دیوونه شدی و یه عاشق