غروب لعنتی بازم منو یاد تو میندازه
میدونم درد دلتنگی نداره حد و اندازه
همه فک میکنن بی تو چقد احوال من خوبه
نمیدونن بدون تو دلم آشوبه آشوبه
یه گوشه بی تو میشینم
یه گوشه مات و مبهوتم
یه روزی زیر و رو میشم
یه بمب از جنس باروتم
غروبا با خودم قهرم
غروبا عاشقم کردن
باید تا چند بشمارم که باز اون روزا برگردن؟
غروبا با خودم قهرم
غروبا عاشقم کردن
باید تا چند بشمارم که باز اون روزا برگردن؟
که باز اون روزا برگردن
♫♫♫
تو یه روزی سرد روی مود بد
من موندم رو به روی من
غم درهارو دو نه دونه بست
دپرس توی خونه حبس
ای کاش میشد برگشت
ای داد بی تو بر من
من با تو هر راه و رفتم
امید داشتم با تو من شم
چه قدر اون روز سخت گذشت و رفت
چه قدر سخت بود از تو رد شدن
چه قدر راحت حرفاتو زدی
هرکاری کردم اما تو رفتی
گفتم که برگردی کاش اینبارم
یادت بیار روزایی رو که داشتیم باهم
گفتی که دیگه به فکر برگشت نباش
راهی رو رفتی که برگشت نداشت
افسرده و زخمی
سرخورده و غمگین
من یه مرده متحرکم
که از خودمم متنفرم
تنها پر از دردای دیگه
همراه با فردای تیره
هی جنگیدم توی زندگی
من غرق شدم توی تشنگی
گمت کردم گمت کردم
تو رو خدا خودت برگرد
برگرد که این کابوس بره
این رعد و برق آروم بشه
برگرد ... برگرد که این کابوس بره
برگرد
♫♫♫
بهت فکر میکنم هرروز ازت دل میکنم هربار
ولی چشمات تو عکسا نمیزارن برم انگار
فقط کارم شده گریه
همش دلتنگ و افسرده ام
یه جوری تو خودم میرم
خودم فکر میکنم مردم
یه گوشه بی تو میشینم
یه گوشه مات و مبهوتم
یه روزی زیر و رو میشم
یه بمب از جنس باروتم
غروبا با خودم قهرم غروبا عاشقم کردن
باید تا چند بشمارم که باز اون روزا برگردن؟
غروبا با خودم قهرم غروبا عاشقم کردن
باید تا چند بشمارم که باز اون روزا برگردن؟
که باز اون روزا برگردن