محسن چاوشی
آهنگ زیبای راز
دلم تا عشق باز آمد ، در او جز غم نمیبینم
دلی بی غم کجا جویم؟ که در عالم نمیبینم
دَمی با همدمی خُرم ، زِ جانم بر نمی آید
دَمم با جان برآید چون ، که یک همدم نمیبینم
مرا رازیست اندر دل ، به خونِ دیده پرورده
ولیکن با که گویم رازِ ؛ چون مَحرم نمیبینم
قناعت میکنم با درد ، چون درمان نمییابم
تحمل میکنم با زخم چون مرهم نمیبینم